۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

آرامش شرط بدیهی اما فراموش شده سازمانها

از بس بی ثباتی و عزل و نصب مدیران در سازمانها بدیهی شده.
از بس رهبران کسب و کارها تصمیمات لحظه ای می گیرند و پی در پی تصمیماتشان را عوض می کنند.
از بس چشمها را می بندند و دهان را باز می کنند و وعده های اغواکننده می دهند و آخر سر هم هیچکس نمی گوید که چه کردید؟

می بینیم که کارکنان سازمانها با ورود مدیر جدید او را ورانداز می کنند.شاید هم در دل می گویند که خدا به دادمان برسد، این یکی چه خوابی برایمان دیده است؟

کارکنان با تجربه تر، البته خونسرد تر هستند . چون می دانند که تب تند ، زود عرق می کند!

چرا شرکتهای ما به این روز افتاده اند که اولین چیزی را که پرسنل در مدیر جدید می جویند، پاسخ این سوال است که آیا آرامش سازمانمان بهم خواهد ریخت؟

شاید برخی آرامش را با سستی و تنبلی معادل بگبرند. اما واقعیت اینست که در چند سال اخیر شرکتهای مختلفی را دیده ام که مدیرانشان روزمره سازمانشان را بیهوده به ورطه ناآرامی می کشند.

هیچ نظری موجود نیست: