۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

روزهایی که در کنار پدرم هستم!

پنجشنبه یکی از همکاران ما استعفایش را ارائه کرد. من دوست نداشتم که استعفایش را بپذیرم. اما او می خواست به پدر هشتاد و اندی ساله اش که گرفتار بیماری آلزایمر و پیری است برسد، چه می توانستم انجام دهم ! فقط تسلیم خواسته اش شدم.

این همکار ما و صاحب این وبلاگ از جمله آدمهای با معرفت روزگار ما هستند.

دارم با خودم کلنجار میروم که من در موقعیت مشابه چه خواهم کرد؟!

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

مدرسه ارزان یا گران؟

چند روز پیش در وبلاگ از زندگی دیدم که خانم دکتر از هزینه دانش آموز 4 میلیون تومانی تعجب کرده اند.

اما واقعیت اینست که غیر از اینکه اگر تحصیل رایگان و باکیفیت در دسترس همه ایرانیان بود، خیلی شرایط مطلوب می شد!
که متاسفانه محدودیت امکانات باعث شده این مطلوبیت به فراموشی سپرده شود. هزینه 4 میلیونی خیلی تعجب بر انگیز نیست.

هزینه یک مهد کودک متوسط 250 هزارتومان و هزینه سرویس 100 هزارتومان شده ، که برای دوره 9 ماهه جمعا 3 میلیون و150 هزار تومان می شود.
برای پیش دبستانی یکی از دوستان 3 میلیون و 600 هزارتومان بابت شهریه و سرویس وناهار پرداخته است که این موارد برای مدارس غیر انتفاعی معمولی است ، لذا می توان مبالغ بالاتری را هم انتظار داشت.

لذا شاید تعجب از این مبالغ فقط برای دوستانی که فرزند به سن و سال مدرسه ندارند، عادی باشد.

اما سوالی که باقیست، آیا مدارس غیر انتفاعی و گران در صورتی که توان مالی خانواده اجازه دهد، می تواند مطلوب باشد؟ حقیقتا درحال حاضر برایش پاسخ روشنی ندارم و با علاقه در حال مطالعه هستم. اما بنظر می رسد که اگر امکانت بیشتر با اندیشه آموزشی مناسب همراه شود می تواند ظرفیت وجودی دانش آموز را توسعه و خلاقیت او را پرورش دهد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

از فروغی بسطامی

گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند
گول نعمت را مخور مشغول صاحبخانه باش


تقبل الله

شیطان در ماه رمضان

سال پیش در این پست نوشتم:

مرد مسلمان مالزیایی می گوید ما اعتقاد داریم در ماه رمضان خداوند دست و پاهای شیطان را می بندد و اگر انسانها گناه کنند ، خودشان مقصر هستند و عذر و تقصیری پذیرفته نیست!لذا ما در ماه رمضان خیلی مواظبیم که دست از پا خطا نکنیم.

دیشب دیدم که در روایات آمده و از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است: شیاطین در ماه رمضان در زنجیرند.

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

کنترل و مدیریت پروژه ها


مدیریت پروژه اکنون حتی در سطح مباحث مدیریت بنگاه در جایی بین مدیریت راهبردی ( به عنوان نوک هرم تصمیم گیری) و مدیریت عملیاتی ( به عنوان سطح تحتانی هرم تصمیم گیری ) قرار می گیرید. بطوریکه می بینیم که توصیه می شود به جهت اطمینان از اجرای برنامه ها و استراتژیهای تعریف شده در برنامه های تعالی جویانه سازمانها اقدامات جدید در قالب پروژه هایی تعریف شود که پیشرفتشان قابل اندازه گیری باشد.

در شرکتهای پیمانکاری وجود بخشی که متولی کنترل پروژه باشد جزء بدیهیات است. اما با کمال تعجب شرکتهایی را دیده ام که علارغم اینکه سازمانی خدماتی و پیمانکاری بوده اند ، اما فاقد بخش کنترل و مدیریت پروژه بوده اند.

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

انتظارات در ادبیات اقتصادی

در سطح اقتصاد موضوع انتظارات و کارکرد آن و اثراتش بر پدیده های زندگی بشری بارها و بارها مورد توجه قرار گرفته و بدان پرداخته اند.



من هم در حد بضاعتم و علاقه ام بارها به این موضوغ توجه کرده ام.



عناوینی چون : بازار ، عقلانیت نیروی کار ، آیا چسبندگی قیمتی در اقتصاد مالزی وجود دارد؟ و انتظارت تورمی نمونه هایی از مطالبم در این خصوص است.



این ویدئو از ما می پرسد که آیا تصمیماتمان تحت کنترل ما هست یا خیر؟ درواقع کنترل تصمیمات نشان دهنده توانایی ما در عقلانی بودن انتظارات و تصمیماتمان می باشد .لیکن این مطالعه به ما ثابت می کند شرایط محیطی نظام فکری ما را تحت شعاع قرار می دهد.





پی نوشت: برای بعد ار افطار پنجشنبه غروب بجای دیدن سریال تلویزیون دیدن این ویدئو خیلی چسبید.

آرامش شرط بدیهی اما فراموش شده سازمانها

از بس بی ثباتی و عزل و نصب مدیران در سازمانها بدیهی شده.
از بس رهبران کسب و کارها تصمیمات لحظه ای می گیرند و پی در پی تصمیماتشان را عوض می کنند.
از بس چشمها را می بندند و دهان را باز می کنند و وعده های اغواکننده می دهند و آخر سر هم هیچکس نمی گوید که چه کردید؟

می بینیم که کارکنان سازمانها با ورود مدیر جدید او را ورانداز می کنند.شاید هم در دل می گویند که خدا به دادمان برسد، این یکی چه خوابی برایمان دیده است؟

کارکنان با تجربه تر، البته خونسرد تر هستند . چون می دانند که تب تند ، زود عرق می کند!

چرا شرکتهای ما به این روز افتاده اند که اولین چیزی را که پرسنل در مدیر جدید می جویند، پاسخ این سوال است که آیا آرامش سازمانمان بهم خواهد ریخت؟

شاید برخی آرامش را با سستی و تنبلی معادل بگبرند. اما واقعیت اینست که در چند سال اخیر شرکتهای مختلفی را دیده ام که مدیرانشان روزمره سازمانشان را بیهوده به ورطه ناآرامی می کشند.

رهبر خوب در سازمان کیست؟

عینا از وبلاگ آقای سهیل رضایی عزیز بخوانید