لذت مدیریت

یکی از لذتهای مدیریت ، فرصت مصاحبه با افراد مختلف است. این فرصت باعث آشنایی شما با انسانهای با ظرفیتی می شود که در سطح جامعه وجود دارند و لازم است، آنها را کشف و پیدا کنید.

امروز فرصت آشنایی با فردی خود ساخته را پیدا نمودم ، و از اینکه هموطنانی با این توانایی در سطح جامعه می توان یافت بسیار ، خشنود شدم.

البته ، وقتی در انتخاب هم اشتباه می کنی! با تلخی گزنده ای مواجه می شوی.
من چند بار تا کنون ، در انتخاب از طریق مصاحبه اشتباه کرده ام و فرد منتخب متاسفانه تناسبی با آنچه که ارزیابی کرده بودم، نداشته است.

هر بار هم ، پس از تجربه اندوزی بیشتر ف تلاش کرده ام دو اتفاق را دیگر تکرار نکنم. اول اینکه آن زاویه ای که مورد غفلت واقع شده بود و آنرا در منتخب نامناسب ندیده بودم را در مصاحبه های بعدی به یاد داشته باشم و فراموش نکنم و متوجه اش باشم.
دوم اینکه هر وقت به اشتباهم پی بردم ، زمان را از دست ندهم و فوری تجدید نظر کنم.

یادم می آید در یکی از شرکتها، زود فهمیدم که فرد انتخاب شده، فرد مناسبی نیست. اما آنقدر در تجدید نظر اشتباه و کوتاهی کردم که بعد از جدایی ام از شرکت مذکور همچنان سایر همکاران قدیم از او در رنج و عذابند.

نوشته هایی در این را بطه هم قبلا در اینجا و اینجا آورده ام که مرتبط یا موضوعند.
ضمنا بازهم می گویم، آنهاکه میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند و توان و بضاعت مسولیتهای بزرگ را ندارند. برای سازمانها خطرند!

آیا قیمتها واقعا علامت می دهند؟

نانواییها در حال فروش نان با آرد غیر سوبسیدی هستند. این موضوع باعث شده تعداد نانواییها رو به افزایش بگذارد. بطوریکه در محل سکونت من در ماههای اخیر چند نانوایی یا تغییر دکوراسیون داده اند و یا افتتاح شده اند.

قیمت یک قرص نان بربری ساده، الان 300 تومان بفروش می رسد. این قیمت با مشابه وزنی نان در خارج کشور تقریبا برابری می کند.
اما آیا واقعا این قیمت آزاد با خود بهره وری و کارایی به ارمغان می آورد؟ آیا بازار رقابتی منجر به بهبود پخت نان خواهد شد؟

من اعتقاد دارم آزادی قیمت نان و رقابت در بخش عرضه آن در بلند مدت بی تاثیر بر بهره وری و کیفیت نان نخواهد بود. اما هزینه هایی که جامعه پرداخت خواهد کرد و سرمایه هایی که نابود خواهد شد ( به دلیل اینکه ناکارآمدها باید در این منطق اقتصادی شکست خورده و از بازار خارج شوند) نیز قابل توجه خواهد بود.

واقعیت اینست که فعالین اقتصادی ما قبل از آنکه نیاز به دریافت سیگنالهای قیمتی باشند ، نیازمند دانش در زمینه مهارتهای اداره کسب و کارهایشان هستند. چرا که تا وقتی که ادبیات اداره کسب و کار را نیاموزند ، نمی توانند آنرا صنعتی اداره نمایند.

سازمان جهانی کار برنامه ای را برای کشورهای در حال توسعه دارد که در آن به آموزش فعالین کسب و کارهای خورد می پردازد و مباحث ساده اما پر کاربردی در شکل ساده آن ، نظیر حسابداری مقدماتی، آشنایی با بازدهی، روشهای قیمت گذاری و ... را به ایشان می آموزاند.

ذهنیت منفی ، آفت سازمانهای در مسیر تعالی

1. در حال بحث و تبادل نظر در مورد آینده ای رو به رشد، مثبت و پیشبرنده هستیم. همه کارکنان با دقت گوش می دهند و علاقمند هستند که در این مسیر رو به رشد ، مشارکت داشته باشند. کاستیها را بهانه نمی کنند و فقط می خواهند با حذف مشکلات بر سرعت خود بیفزایند. این فضا و شرایط پر است از انرژی مثبت !
2. سخنان مایوس کننده و منفی یک نفر ، آب سردی است بر تمام شوق و اشتیاقی که تحریک شده است! چرا؟ فقط به بهانه اینکه از این فضا فرصت طلبی شخصی ارضا شود ؟!
3. در بسیاری از سازمانها ، افرادی هستند که فریاد بر می آورند که ما از زندگیمان و جوانی و هستی خود گذشته ایم و چه ها کرده ایم. اما سازمان قدر ما را ندانسته است! این افراد یک طرفه و با مبالغه از خود چنان می گویند که تعجب سراپای شنونده را فرا می گیرد که آیا واقعا اوضاع اینگونه هست !
4. بارها گفته ام ، این عادتها با عادتهای قهرمانان خاموش سازمانها منافات دارد. چون ایشان هر گز خود را اینگونه وصف نمی کنند. بلکه قضاوت را به صاحب نظران با وجدان می سپارند.
5. بنظرم یکی از وظایف مدیران ارشد سازمانها دمیدن انگیزه مثبت برای بهبود شرایط در سازمان است. و باید با تمام موانع ناشی از ذهنیت منفی مقابله کرد و حتی تا حذف آنها هم پیش رفت.
6. گره خوردن حقوق و مزایا و پاداش و کارانه با عملکرد مثبت افراد، باعث خواهد شد که آنها که های و هوی دارند و کار نمی کنند. به اندازه تنها عملشان سهم ببرند

نقش دولت در افقتصاد مالزی و ثبات ارزی آن

طرفداران سینه چاک اقتصاد لیبرال که به دست نامرئی آدام اسمت معتقدند و راه حل بهبود اقتصادها را آزادساری قیمتها می دانند خوب است سری به وبلاگ دکتر ماهاتیر محمد یزنند و ببینند که اقتصاد این کشور چگونه با کنترلهای مناسب دولت توانسته است بحران اقتصادی اخیر دنیا را به سلامتی از سر بگذراند.

حیف که فرصت نکردم، ترجمه فارسی آنرا آماده کنم و اینجا قرار دهم.

ابتکارات آسان ، اما موثر

در این نوشته ، آنچه که بارز است، بر این واقعیت تاکید دارد که دسترسی به راه حلهای موثر ضرورتا نباید در یک فرایند پیچیده و پر خرج اتفاق بیفتد.

گاهی در زندگی بشری، معضلاتی پیش پا افتاده ، انسان را آزار می دهد.که نیازی نیست حتما کلی برای حل مشکل هزینه هنگفت کرد!

روز گذشته شب هنگام کنار خیابان برای گرفتن تاکسی ایستاده بودم و متوجه شدم این عادت بد که تاکسیهای ایرانی کمتر از نئون تاکسی خود استفاده می کنند و شبها آنرا روشن نمی کنند چقدر بد است.
مسافر باید کلی در کنار خیابان به زحمت بیفتد تا از بین ماشینها بفهمد کدام تاکسی است.بعد آیا مسافر دارد یا نه؟!

این معضل گرفتاری چندان ساده ای نیست. یادم می آید در کتابی از شهردار نیویورک - رودلف جولیانی- می خواندم که یکی از معضلات شهر نیویورک وقتی این بوده که تاکسیها خالی در شهر تردد می کرده اند و مسافران را انتخابی سوار می کردند. و یا قیمتهای متفاوت می گرفتند.

برای ان کار چراغی که بر روی سقف تاکسیها نصب شد باعث شد نشان دهد تاکسی در چه وضعیتی قرار دارد و بازرسان هم بتوانند تاکسیهای خالی را بازرسی کنند و در صورت تخطیف جریمه کنند.

اخیرا که به دبی مسافرت داشتم، دیدم تاکسیها در صورتی که تاکسیمتر خود را روشن کنند چراغهای کوچک قرمز رنگی روی نئون تاکسی روشن می شد که نشان می داد تاکسی اشغال است و در غیر این صورت چراغها سبز رنگ می بود و مسافرین راحت تاکسی خود را پیدا میکردند.
در ایران بارها تاکسیها مجهز به تاکسیمتر و نئون شده اند ، اما فقدان ضمانت اجرایی همواره باعث شده این طرحها ماندگاری خود را از دست دهند.

شاید راه حل آن باشد که این مکانیسمها با الزامات جدی تری گره بخورد که لزوما گران قیمت و پر هزینه نیست. بلکه خلاقیت می طلبد

اهواز

روز پنجشنبه پس از دو سال به دلیل یک ماموریت کاری سفر کوتاهی به اهواز داشتم.

در مقایسه با خاطرات سفرهای مکرری که بین شهریور 84 تا پایان سال 1386 بصورت مستمر به این شهر داشتم اولین نکته قابل توجه ، کیفیت خدمات شرکتهای هوایی بود . من با پروار ایران ایر رفتم و با تابان برگشتم که هر دو پرواز به نسبت تجربه سالهای قبل و احساس ناامنی از سفرهای هوایی خوب بود. فقط اولی حدود یک ساعت و نیم تاخیر داشت.

هوای شهر بسیار خوب بود . ولی به لحاظ عمرانی تغییر محسوسی نداشته است. متاسفانه اهواز به نسبت سایر مراکز استان و علیرغم وجود صنایع یزرگ ، از نظر شهری بسیار با فقر امکانات مواجه است.

شاید به قول یکی از دوستان اهواز شهری است صنعتی و نظامی که هر دو از ماهیتی عبوث و خشک برخوردارند و شهر را هم به صفت خود آعشته کرده اند.

عوامل موثر بر موفقیت یک فعال بازارهای مالی

پیرو پست قبلی، بنظرم رسید مناسب است در مورد برخی از عوامل موثر بر موفقیت یک فعال بازار مالی ( یک سرمایه گذار در بازار املاک، یک خریدار سهام شرکتها، کسی که در بازر فارکس فعال است و ...) مطالبی را بیاورم.

• استراتژی: در این بازارها استراتژی در ساده ترین شکل خود ، نحوه انتخابی است که معامله گر می نماید : برای نحوه ورود و خروج خود به بازار، زمان ورود و خروج خود به بازار و میزان سرمایه گذاریی که در هر دارایی مالی انجام میدهد.
• انضباط: منظور دسیپلین کاری و اصولی است که بر کارتان حاکم می کنید. مثلا شاید دیده باشید افرادی در بازار املاک می گویند اگر ملکی بوسیله دادگاه به نام کسی منتقل شده باشد ، ما آنرا نمی خریم. یا اینکه در بازار بورس برخی می گویند که ما سهام شرکتهایی که سهام شناور آنها کم باشد و عمده سهام در اختیار سهامداران عمده باشد را نمی خریم. در ولقع قراردادهای نانوشته و داخلی شماست.
• تجربیات زندگی: در واقع شما در فرایند زندگیتان پخته می شوید و تجربه کسب می کنید. تمرینهای تجاری و مذاکرات متنوع شما را آبدیده می کند. معاملات کوچک و رشد آرام آنها به شما قدرت تصمیم گیری و پذیرش ریسک تدریجی و صعودی را می دهد و ... در اینجا دو نکته دیگر هم هست.یک مطالعه سرگذشت افراد موفق می تواند به رشد و پختگی شما کمک کند. دوم اینکه، برخی بازیها یا امکانات شبیه سازی می تواند شما در فضای تصمیم گیری به تمرین وا دارد. مثل امکان معامله در فضای دمو در بازار فارکس.
• مسولیت پذیری شخصی: باید به جای انداختن تقصیر نتایج منفی به گردن دیگران خود مسول نتایج کارتان باشید و از واژه هایی نظیر من بد شانسم و... هرگز استفاده نکنید.
• به رسمیت شناختن ضررها: باد بدانیم که در سرمایه گذاریها قرار نیست همیشه پیروز باشیم . اگر اینطور بود که باید همه موفق می شدند. لذا باید ضررها را به رسمیت شناخت و پذیرفت که هر سرمایه گذاری می تواند با احتمالی به شکست و ضرر ختم شود.لذا اولا با ضررهای کوچک نباید مایوس شد و باید طرح و نقشه کلان کارتان را همواره مد نظر بگیرید. ثانیا باید به چرایی و یافتن دلایل شکست یا ضررتان پی ببرید.
• دلایل سودآوری: در معاملات و سرمایه گذاریهای سود آور نیز باید به دلایل موفقیت و بررسی آنها پرداخت تا روش قبلی باز هم پیگیری شود.

چارت سازمانی چگونه باشد؟

باید چارت سازمان را تا می توانیم ساده و افقی طراحی کنیم. بگونه ای که گزارش دهی مدیران و مسولیت پذیری آنها به سادگی و شفافیت انجام شود.

وقتی در سازمانی پرسنل ندانند که چه کسی رئیسشان هست و به چه کسی باید گزارش دهند و نهایتا در برابر چه کسی مسولیت کارهایشان را باید به عهده گیرند. سازمان به هرج و مرج کشیده می شود.

واقعا اگر می خواهیم سازمان را موثر مدیریت کنیم باید کمک کنیم که این روابط سازمانی در چارت شفاف و ساده تعریف گردد.
چرا که گاهی شما در سازمانتان افراد و مدیران قابلی را دارید و عدم آرایش مناسب و چیدمان صحیح آنها در سازمان از این گروه یک تیم موثر و قابل نمی سازد!

Direct from DELL

وقتی می بینی روی جلد کتابی بیل گیتس امضاء کرده و آورده است که:

اگر می خواهید در فضای سایبر سرمایه گذاری کنید، باید این کتاب را بخوانید.

مگر می شود از کنار این کتاب به راحتی بگذرید!

مایکل دل ، در 13 سالگی با داشتن یک لپ تاب اپل کسب و کار خود را پایه گذاری کرد. 20 سال بعد تبدیل جوان ترین مدیر در بین 500 شرکت برتر فورچون در تاریخ شد.او سازمانش را تبدیل به یکی از سودآورترین و مبتکرترین سازمانهای دنیا نمود.

چه کسی انتخاب مناسبی است؟

برای یک مدیر بکارگیری مدیران میانی مناسب و پرسنلهای کارآمد در مسولیتهای مشخص ، مهمترین چالش روزمره اوست.





واقعیت اینست که شرکتها در مسیر تعالی قرار نمی گیرند مگر با بکارگیری سرمایه انسانی شایسته! پرسنل و مدیرانی که می توانند سازمان شما را به حرکت وا دارند.





استفاده از مدیرانی که آنها را می شناسی و به ظرفیتها و تواناییهای آنها اشراف داری و یا بکارگیری روشهای مصاحبه و ...کمک می کند تا بتوانیم انتخاب صحیحی داشته باشیم. اما این همه داستان نیست و گاهی هم نتیجه دلخواه بدست نمی آید.





کتابی که تصویرش را در اینجا گذاشته ام اخیرا خریده ام و مطالعه آنرا آغاز کرده ام .این کتاب در تلاش است تا به خواننده بیاموزاند که چگونه باید پرسنل مناسب را انتخاب نمود.

نمایشگاه محصولات امنیتی

کسب و کارها از بسیاری مقولات بشری جان می گیرند از جمله مناسبتها، که پیش از این در عنوانی بدان اشاره نموده ام.



اما کسب و کارهایی هم هستند که دوام و بقای آنها ناشی از بروز رفتارهای ناپسند آدمیان است!



در هفته ای که گذشت روزهای یکشنبه تا سه شنبه نمایشگاه INTERSEC در دبی برگزار شد. غیر از کیفیت مناسب این نمایشگاه که به لحاظ فنی در خور توجه بود و نشان می داد که فعالین اقتصادی سخت درصدد هستند که با ارائه محصولات جدید بازار بیشتری را بیابند و صد البته امنیت انسانها را بالا برند.



اما دو نکته مهم :



اول اینکه، تمامی ماژولهای زندگی بشری دارد بر بستر IT خود را باز تعریف می کند یعنی دیگر قفل و کلید و درب بازکن و سیستم برق و اینترنت و تلفن و سرمایش و گرمایش و ...همگی با IT عجین می شوند.



دوم اینکه اگر انسانهای شرور و تروریست و ... نبودند و اگر یازده سپتامبر و القاعده و .... نبود شاید محصولات امنیتی با بازار پر رونق مواجه نمی شد.

سطوح برنامه ریزی شخصی

ذیل این پست، دوستی سوال کرده اند که: نیاز به دین، علم اقتصاد ، روابط حرفه ای و اجتماعی، مهارت ، امکانات تفریحی، بهداشت، ورزش و نظم را در طبقه بندی سه گانه خود چگونه می گنجانید؟

من فکر می کنم این طبقه بندی و مصادیق آن قراردادی شخصی است و می تواند بر اساس انتخاب خود متفاوت باشد. از نظر من موارد قرمز رنگ جزء موارد فردی و موارد سبز رنگ جزء موارد شغلی است.

حباب قیمتها در بازارهای مالی و اقتصادهای ملی

اقتصادهای ملی سالها با پدیده حبابهای قیمت در بازارهای مالی روبرو هستند و همواره بازیگران و فعالین اقتصادی تجربه های تلخ و شیرین رشدهای قیمت و سودهای افسانه ای را در کنار افت قیمتها و زیانهای هنگفت به یاد دارند.

تجربه فروپاشی بازارهای مالی آسیای جنوب شرقی و بحران اقتصادی بازار املاک آمریکا رد دو سال اخیر نمونه هایی از این دست است.

در سطح اقتصاد ایران بحران بازار بورس در سالهای حوالی 1370 و دوباره در 1384 به بعد، یا کاهش قیمتها در داراییهای مالی در زمان پذیرش قطعنامه و وضعیت رکود بازار املاک در دو سال اخیر، نمونه های ملی و تجربه های بومی ما در سطح اقتصاد ایران است.

همین الان بحران املاک در امارات خصوصا دبی باعث آن شده که بسیاری از فعالین اقتصادی از بحران بوجود آمئه دچار زیان جدی شوند.

در روزهای گذشته با یکی از دوستان که مشکلات ناشی از رکود و افت قیمت املاک سبب شده بسیار آسیب ببیند صحبت می کردم. نکته جالبی که در پاسخ پرسش دوست دیگری که به او خورده می گرفت و می گفت چرا خودت را در این بازار پر ریسک گرفتار کرده ای ، ارائه کرد این بود. مگر می توانی در بازاری که روزانه شاهد رشد قیمتها هستی و آخر شب می بینی درصدی به ثروتت اضافه شده وارد نشوی و پا پس بکشی!

درست وقتی که من در بازار بورس تهران فعال بودم و مسولیت یک شرکت سرمایه گذاری را داشتم و بعدها وقتی مسولیت کربن را بدست گرفتم. دقیقا به این آفت فعالیت در بازارهای سرمایه که ناشی از وسوسه فعالین اقتصادی می شود پی بردم. چیزی که با خود ریسک کورکورانه را حتما بدنبال دارد.

سال قبل کتابی را مطالعه می کردم که به موضوع استراتژیهای معاملاتی در بازارهای فارکس می پردازد. در این کتاب نویسنده به درستی توضیح می دهد که یک بازیگر بازار مالی باید چگونه استراتژیهای معاملاتی خود را در فرایند سرمایه گذاریهای خود تعیین و مورد عمل قرار دهد.چیزی که امروزه تمامی زیان دیدگان این بازارها در حال حسرت خوردن و پشیمانی هستند که بدان توجه نداشته اند!

اشاره ای کوتاه

امروز کمی مشغله کاری ، بیشتر از حد معمول است و قصد نداشتم چیزی در اینجا برای امروز درج کنم.

اما لازم دیدم اشاره ای کوتاه داشته باشم به نکته ای و سریع هم از آن عبور کنم

عده ای از دوستان در بخش پیامها با محبت و برخی هم از سر درد دل و عده ای معدودی هم از سر انتقاد البته از نوع گزنده آن مطالبی را درج می کنند که چون نام اشخاص حقیق و حقوقی در آن آمده است ، نمی توان اجازه درج آن را در وبلاگ بدهم.
لذا امیدوارم حمل بر بی ادبی نشود.

نقشه استراتژی

امروز در دهکده ورزشی کردان ( جای با صفا و دنجی است) به اتفاق همکاران ارجمند و یا بهتر بگویم تیم رهبری شرکت در حال تدوین نقشه استراتژی هستیم.


در این کارگاه دو روزه باید اهداف استراتژی، سنجه های مربوط به اهداف استراتژی و نقشه استراتژی استخراج گردد.که نهایتا به BSC یا کارت امتیاز متوازن سازمانی ختم خواهد شد و عمیقا معتقدم مهمترین ابزار مدیریتی است که با آن می توان در سازمانها نتیجه گرفت.

کار تدوین اهداف استراتژیک بخوبی و با کیفیت مناسبی پیش رفت و قطعا شاهد تولد یک BSC درخور خواهیم بود.


شاید مناسب باشد که اشاره کنم موسسه معتبر BAIN & COMPANY تعداد 10 ابزار برتری را که در مدیریت شرکتها در سال 2008 بکار گرفته شده اند منتشر کرده است و خب، خدا را شکر ما به سرعت در مسیر بدست آوردن 3 تا از آنها قرار داریم.










توجه شود که به روشهای مدیرتی " ابزار " گفته می شود
چرا که همانطور که یک نجار بدون ابزار نجار نیست و نمی تواند نجاری کند. یک مدیر هم نمی تواند بدون ابزار مدیریت کند.
حال اگر نوابغی پیدا می شوند! که کافر به این ابزارها هستند! لابد وضعیت مدیریتشان هم مخصوص به خودشان است.






این کارگاه تجربه چندم من هست. داشتم گزارش کارگاههای قبلی را می خواندم که با آمادگی در کارگاه امروز حاضر بشوم.این عکس خاطرات خوب کارگاه رامسر کربن ایران را برایم زنده کرد. یادش بخیر!

مناقصه - شکل یا محتوا؟!

مناقصه ها به منظور دسترسی به عرضه کنندگان کالا و خدمات باکیفیت و یافتن قیمتهای مناسبتر برگزار می گردد. اما اگر این مکانیسم از کارکرد محتوایی آن تبدیل به یک مستمسک شکلی گردد! واقعا چه لزومی به بکارگیری آنست؟!

متاسفانه در فرایند برگزاری مناقصه ها بعضا می بینیم این رقابت با بهانه جویی هایی بسیار مبتذل تبدیل به مجالی برای رعایت شکلها می گردد. فقط برای اینکه برگزار کنندگان خود را در برابر دستگاههای نظارتی مصون دارند.

دارا خسروشاهی

داشتم کتاب WINNING جک ولش را شب گذشته مطالعه می کردم. در بخشی که مربوط به چارت سازمانی و خصوصیات آن بود. جک ولش خاطره ای از آقای دارا خسروشاهی را به عنوان CEO شرکت آژانس مافرتی اینترنتی EXPEDIA مطرح کرده است.

طبیعتا برای من جالب است چون فردی در سطح جک ولش قطعا وقتی در کتابش نام کسی را به نیکی می برد، او باید در جایگاه مهمی در سطح دنیای مدیریت قرار داشته باشد.

با توجه به عدم شناخت از وی، ترجیح دادم ببینم وی کیست؟

بیوگرافی خسروشاهی در اینجا درج شده است.

وی 39 ساله و مورد توجه فوربس نیز می باشد.

انشاء الله اگر اطلاعات بیشتری از خصوصیات مدیریتی وی یافت شد، قطعا اضافه خواهم کرد.

فرق ایده پردازی و اقدام

آدمهای زیادی می بینیم که وقتی موفقیت افرادی را می بینند افسوس می خورند که آنها زودتر فلان ایده به ذهنشان رسیده ولی چون بخت یارشان نبوده موفق نشده اند و ناکام مانده اند ولی فلانی در این وسط برد کرده است. چون شانس داشته!

واقعیت اینست که کسانی که ایده های خوب دارند از خلاقیت برخور دارند و در جای خودش هم نعمتی است ولی مهمترین نکته اقدام و پذیرش ریسک اجرا و اقدام در راستای پیاده سازی این ایده می باشد.

شاید بیان سه مثال زیر خالی از لطف نباشد:

1. سال 1374 به فکر یکی از دوستان زد که واحدی تولیدی راه اندازی کند که به تولید سبزیجات خرد شده و صیفی جات خرد شده و فریزر شده آماده طبخ بپردازد. در آن موقع در بازار چنین محصولتی وجود نداشت و تنها در برخی سوپر مارکتهای شمال تهران محصولاتی در حد و بضاعت تولید خانگی عرضه می شد. متاسفانه دوست ما ایده خود را با برخی افراد در میان گذاشت و همگی این ایده را نامناسب ارزیابی کردند! اکنون می بینیم که در بازار انواع محصولات از قبیل سبزی خرد شده، هویج و لوبیا و ... و پیاز سرخ شده و ... با برندهای متنوع یافت می شود!
2. در نمایشگاه گوانجو 2007 طیف گسترده ای از محصولات متنوع با محوریت سلولهای خورشیدی (Solar system)عرضه شده بود. با خودم فکر می کردم ! که خب این محصولات در ایران که بازار آنچنانی نخواهد داشت! اما چندی پیش یکی از دوستان تولید کننده می گفت در سال جاری که سال اصلاح الگوی مصرف است ما توانسته ایم حجم زیادی از این سیستمها را تولید و فروخته ایم و چشم انداز مثبت پیشرو موید اینست که این رشته قابلیت توجه ویژه دارد. خلاصه اینکه بسیار خوشحال از ورود به این بخش بود.
باید اضافه کنم که با اجرای سیاستهای هدفمند کردن یارانه ها و حذف تدریجی سوبسیدهای انرژی اینگونه سیستمها در آینده با تقاضای بهتری مواجه خواهد بود.

3. سال 2004 در دبی یکی از دوستان دانمارکی می گفت دارد قاب عکسهای دیجیتالی طراحی و تولید می کند تا افراد بتوانند عکسهای دیجیتالی خود را بر روی آنها ببینند! هرگز فکر نمی کردم امروز اینقدر و اینگونه این قاب عکسها متنوع شوند و در بازار فراگیر شوند!

عظمت اینترنت

آیا تا بحال به این فکر کرده اید که چه وقت به گستردگی و عظمت اینترنت پی برده اید؟

برخورد جدی من با اینترنت وقتی بود که سال 1374 در کلاس زبان دانشگاه متنی را ترجمه می کردیم که در آن به توجه و کنترل فرهنگی - سیاسی در چین از سوی دولت آن و اقدامات مربوط به فیلترینگ اینترنت پرداخته بود. در آن زمان درک دقیقی از قابلیتهای اینترنت نداشتم و در حد شنیده ها از وجود چنین امکانی در دنیای سایبر مطلع شده بودم.
بعدها ( سال 1378) که در شستا کار می کردم اینترنت در شرکت به تازگی راه افتاده بود ولی در اختیار همه قرار نداشت و تنها بخش IT از آن بهره می برد و برای اولین بار برای یافتن پاسخ سوالی و تهیه تحقیقی وارد دنیای اینترنت شدم و البته نتیجه بد نبود ولی خارق العاده هم نبود. از چند ماه بعد از آن اینترنت در اختیار همه در شستا قرار داشت و روزانه قادر بودیم از آن استفاده کنیم . برای اولین بار در اواسط سال 1378 ایمیلم را در HOTMAIL ایجاد کردم.

اما عظمت اینترنت را وقتی درک کردم که بر روی پیشنهاد سرمایه گذاری در حوزه صنایع کشاورزی و غذایی که از سوی یک شرکت آرژانتینی مطرح شده بود ، کار می کردیم.
این پروژه مربوط بود به پرورش کرم قرمز که طیف وسیعی از مصارف را در پرورش ماهی، کودهای کشاورزی و ... داشت. هرچند این سرمایه گذاری نافرجام ماند ( بلحاظ کارشناسی در اندازه های قابل پیگیری در شستا نبود) اما موضوع جالبی بود. درهمان زمانها همسرم برای تهیه تحقیق دانشجویی خود نیاز داشت روی موضوع بازیافت تحقیقی انجام دهد که پیشنهاد مطالعه روی کرمهای قرمز را به او کردم . وقتی به اتفاق در جستجوی بیشتر منابع آکادمیک در اینترنت می گشتیم و پس از یافتن نام علمی این کرمها ( Esenia Fetida) و با ورود آنها و فشار دادن دگمه جستجو آنگاه حجم زیادی از آدرس وبسایتها در اختیار قرار گرفت که در آن مقطع زمانی انصافا حیرت انگیز بود!

اکنون سالها از این موضوع می گذرد و استفاده از اینترنت تبدیل به ابزاری روزمره شده است که وقتی در اختیارش نداری احساس می کنی گم کرده ای داری! در کار روزمره دائم از آن مدد می گیری و پاسخ سوالاتت را در آن می یابی و ارتباطات را از طریق آن ساده، آسان،ارزان و سریع می کنی.
بی خود نیست که وقتی اوباما در امریکا می خواست به خودرو سازها کمک مالی کند تا از بحران مالی نجات یابند، بیل گیتس و دیگر رهبران IT امریکا طی نامه ای به اوباما پیشنهاد کردند که بجای اینکه به خودروسازی سوبسید بدهد ، پهنای باند رایگان در اختیار هر شهروند امریکایی قرار دهد.

ویندوز 7

عوض کردن ویندوز و یا کامپیوتر انصافا کار سختی است و کلی مکافات دارد .( البته تابعی از بضاعت فنی و حوصله شماست)

دیروز به لطف یکی از همکارانم ویندوز 7 نصب شد و ظرف این چند ساعتی که در حال استفاده از آن هستم، بنظرم می رسد که چقدر این ویندوز بهتر و راحت تر از ویستا می باشد.

این هم لینک وبلاگ ویندز من که مطالب در خوری در آن درج است.

ابزار مدیریت برنامه شخصی

فکر می کنم نرم افزار آفیس یکی از بهترین امکاناتی باشد که برای مدیریت برنامه ریزی شخصی بکار می آید.
تقویم و بخش Task نرم افزار آوتلوک امکان مناسبی را به شما می دهد تا کارهایتان را فراموش نکنید, همه را ثبت کنید و در زمان مقرر نیز یادآور شما خواهد بود.
اگر گوشی موبایل شما امکان اتصال به کامپیوتر و اشتراک گذاری اطلاعات را با آوتلوک داشته باشد آنگاه هر وقت که از کامپیوترتان دور هستد موبایل این وظایف را برایتان انجام خواهد داد.

SWOT

در فزآیند برنامه ریزی استراتژِیک وقتی به استخراج SWOT می رسیم خیلی لذت می برم چرا که در اینجا می توانیم با بیان دقیق قوتها، ضعفها، فرصتها، تهدیدات و چالشها به تصویری واقعی از سازمان برسم و راه پیشرو را در این فرآیند ، بهتر و صحیحتر بپیمایم.
دو نکته به لحاظ اجرایی و فراتر از متدولوژی کار اهمیت می یابد.
اول اینکه سازمان در این کار کارگاهی و گروهی دچار خود سانسوری نشود و ملاحظه این و آن را نکند. چرا که قرار نیست انتهای کار فرد یا بخشی متهم و مقصر یا محبوب و موجه جلوه نماید و نهایتا قرار است سازمان رو به تعالی گام نهند.
دوم اینکه گاهی در ذهن سازمان مقولاتی به عنوان ضعف یا قوت نشسته که لزوما در زمان حال مصداق ندارد.
مثلا اگر سیستم یا دستگاهی در زمانی برای اولین بار در سازمانی ایجاد و در آن زمان سازمان نسبت به رقبا در آن زمان و به اتکاء این اقدام متمایز شود .اگر با گذر زمان سایر رقبا هم خود را بدان مجهز نمایند دیگر این مقوله نمی تواند فوت باشد و در زمان حال نباید در سطح قوتها درج گردد.

برنامه روزانه و عادت های جدید

برای اینکه کارها در روال منطقی و برنامه زمانی خودش بطور مناسب و رضایتبخشی انجام شود. برنامه روزانه ای را تنظیم کرده ام و سعی می کنم بر اساس آن رفتار کنم.
برای تحقق این روش دارم عادتهای جدیدی پیدا می کنم. یعنی عناصری که باعث بهم ریختن برنامه می شوند را کنترل می کنم. یکی از این عوامل موبایل هست. فردی که با شما تماس می گیرد اطلاعی ندارد که شما در حال چه کاری یا وضعیتی هستید . لذا در بعضی مواقع باعث می شود که شما دچار مشکل شوید. اما این شما هستید که لازم است تماسهای دریافتی را مدیریت کنید.
درحال حاضر وقتی دارم کاری را مطابق برنامه انجام می دهم تلاش می کنم به تماسهای دریافتی در زمانی دیگر جواب بدهم. مگر آنکه ضرورت چیز دیگری حکم کند.

فکر می کنم برای شروع بد نباشد.

جست و جوی حقیقت

جستجوی حقیقت ، وظیفه انسان بر روی زمین، یافتن حقیقت مطلق موضوعاتی است که قرنهاست دغدغه انسانها می باشد و در عصر صنعتی و ماشینی که در زیر سایه سنگین فردیت و مطلوبیت طلبی انسان مورد نظر نظام سرمایه داری ، انسانها در حال خرد شدن می باشند . یافتن پاسخ موضوعات سابق الذکر اهمیت ویژه می یابد.

حسب تصادف کتاب سیذارتا نوشته هرمان هسه را خواندم. نویسنده در قالبی رمان گونه در تلاش بوده بر اساس نظام فکری و فرهنگی خود خواننده را به اندیشیدن و یافتن پاسخ کمک نماید. شاید مستقل از تفاوتهای فرهنگی و مذهبی ما با نویسنده، بتوان گفت این کتاب فرصت مناسبی است برای با خود اندیشیدن و تفکر درخصوص مقولات فوق الذکر.

فرق بین توسعه یافته ها و درحال توسعه ها

دوستی می گفت ژاپنی ها به عنوان کشوری توسعه یافته وقتی می خواهند در کسب و کار خود پروژه ای را آغاز کنند ماهها روی زوایای مختلف آن مطالعه, تحقیق و بررسی می کنند و سریعا اجرا یم کنند. در این حالت اگرچه زمان طولانی در بخش اول صرف می شود , اما اجرا با سرعت زیاد و در زمان کوتاهی انجام می پذیرد.

اما در کشورهای در حال توسعه داستان متفاوت است. ابتدای کار سریع انجام می شود اما در ادامه راه و دوره اجرا همه چیز مشمول مرور زمان می گردد.


دارم با یک شرکت ترکیه ای روی همکاری مشترکی مذاکره می کنم. رفتار او دقیقا مشابه الگوی نوع دوم است. برای همکاریمان حاضر نیست وقت و دقت مناسب خرج کند تا قرارداد صحیحی منعقد گردد. و فقط عجله دارد که سفارشی بگیرد و پرفورمایی صادر کند. اما تجربه و اصول کاری به من یاد داده که معمولا تب تند زود عرق می کند!

وندینگ ماشینها و مشکلات آن

وندینگ ماشینها آرام آرام در جوامع بشری جای بیشتری را به خود اختصاص می دهند. در ایران هم استفاده از این دستگاهها رو به رشد است.
خودپردازهای بانکی هم نوعی از این دستگاهها هستند که به جامعه خدمات می دهند و در ایران شاید متداول ترین نوع وندینگ ماشین ها باشند.

اما بکارگیری این ماشینها هم در نوع خود گرفتاریهای را با خود دارند. مثلب این ویدئو نشان می دهد که دو بچه راکون در یکی از این ماشینها گیر کرده اند و چطور شرکت نگهداری کننده دستگاه را به زحمت انداخته تا آنها را از این دستگاه نجات دهند.

در ایران هم بعضا خودپردازهای بانکی دچار مشکاتی می شوند . مثلا کارمندانی که با خطای اپراتوری خود در تغذیه اسکناسها بعضا دچار مشکلاتی می شوند وگاهی هم مشتریان بانک را با مشکل مواجه می کنند.
بماند که در این مواقع معمولا هیچ دیواری کوتاه تر از شرکتهای پشتیبانی کننده یافت نمی شود و تقصیرات اپراتوری به گردن شرکت
شتیبانی کننده می افتد.

چشم انداز، بیانیه ماموریت و ارزشهای سازمانی

روز پنجشنبه به اتفاق مدیران ارشد سازمانمان و گروه مشاوره ای که درخصوص موضوع استقرار سیستم EFQM به ما کمک می کند به تدوین چشم انداز، بیانیه ماموریت و ارزشهای سازمانی پرداختیم.

این کار از طریق تضارب آراء جمع و با چاشنی چالشها و بحث و تبادل نظر انجام شد. طوری که به یک اجماع عمومی رسیدیم.

شاید خروجی کار چند جمله بیشتر نباشد ولی نکته با اهمیت موارد زیر است:

1- باید تمامی اعضای تیم رهبری سازمان از یک تلقی واحد نسبت به مفاهیم سازمانشان برخوردار باشند . اینکار با مرور بر مباحث فوق آنهم بصورت گروهی ممکن می شود.

2-درگیریهای امور جاری گاهی آنقدر سازمان را بخود مشغول می کند که فلسفه کسب و کار خود را فراموش می نماید. جالب است در این جلسه حتی اساسی ترین مفاهیم در سازمان ما مجددا مورد بحث قرار گرفت.

3-مجددا در اذهان تیم رهبری سازمان نشست که موفقیت سازمان و تحقق آنچه که بعنوان چشم انداز سالهای آتی بدان می اندیشیم و اجرا ی ماموریتمان و وفاداری به ارزشهای سازمانی در گرو مشارکت گروهی است نه رفتار جزیره ای.

4-در فرایند تدوین ارزشها مرکز توجه خود را معطوف به آندسته از ارزشها کردیم که سازمان ما بیشتر احساس می کند که باید این صفات را در خود تقویت کند. خروجی کار به حد شگفت انگیزی نشان می داد که خودمان بر نداشته ها یا صفات پر اهمیتی که نیاز به توجه بیشتر دارد ، عمیقا واقف هستیم.

روز بعد از کارگاه کتاب کسب و کار به شیوه بیل گیتز را می خواندم و به عنوان فلسفه کسب و کار[مایکرو سافت ] برخورد کردم. این شرکت پنج عامل را مایه موفقیت خود می داند:

نگرش بلند مدت

جهت دهی به نتایج

کار گروهی و تلاش همه جانبه فردی

دلبستگی به فرآورده های خود و مشتریان

گرفتن واکنش مشتری بطور پیوسته

2010

امروز روز اول سال جدید میلادی است و طبیعتا بخش عمده ای از مردم جهان در چنین ایامی آرزو می کنند که سال پیشرو سالی با برکت و پر رونق باشد. سال 2009 که سال جالبی نبود آغازش همراه با تجاوز به غزه بود و در تمامی روزهایش اقتصاد جهانی کم فروغ می نمود و شرایط نا مناسبی را در سطح اقتصادهای ملی بوجود آورد و با خود هم بسیاری وقایع تلخ و شیرین دیگری را رقم زد که حافظه تاریخی این وبلاگ امکان درج آنرا نمی دهد.

انشاء الله ایام پیشرو حامل صلح، آرامش و رونق اقتصادی باشد.