۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

کوچ

اولا حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد. امیدوارم رمضان کریم فرصتی باشد برای رشد و تعالی بخش معنوی و روحی همه ما.

ثانیا تصمیم گرفته ام از بلاگر به وبسایت خودم کوچ کنم و ادامه مسیر لذت بخش وبلاگ نویسی را در azimipour.com پیگیری نمایم.
در اینجا 420 بار مطلب نوشته ام و علیرغم اینکه با تاخیر چند ماهه کنتور نصب شد و لی تا کنون بیست و سه هزار خورده ای بازدید داشته است. بنابراین این جابجایی کمی سخت است ولی بنظرم رسید که اینکار ضروریست.

ثالثنا باید از زحمات آقای دکتر افتخاری، آقای مهاجری و سرکار خانم حی که در ایجاد وبسایت جدید مساعدت نمودند و بی یاری و مساعدت این دوستان هرگز این کار عملی نبود، صمیمانه سپاسگزاری کنم.

۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

جدال با ترازو

روزی مصاحبه خانم اپرا وینفیلرد که یکی از مجریان مشهور و ثروتمند دنیاست را می خواندم که در کار خودش بسیار ادم موفقی است. از او پرسده بودند که مهمترین آرزویی که داری و هنوز به آن نرسیده ای چیست؟ جواب داده بود: آرزو دارم لاغر شوم و اضافه کرده بود که سخت ترین کار برایم رژیم گرفتن و لاغر شدن است که تاکنون علیرغم کوششهای متعدد در آن ناکام مانده ام.

امروز در اخبار دیدم که شرکت هواپیمایی ترکیه  28 خدمه هواپیما خود را بدلیل اضافه وزن بدون حقوق منتظر به خدمت کرد و به آنها 6 ماه برای لاغر شدن وقت داد در غیر اینصورت امکان دارد که اخراج خواهند شد. 
از این تعداد 15 نفر مرد و 13 نفر زن هستند. یکی از این افراد ایزت لوی رئیس انجمن خدمه هواپیمای ترکیش ایرلاین است که می بایست 10 کیلو گرم لاغرشود .ترکیش ایرلاین دلیل اینکار را اهمیت قد و وزن خدمه،ظاهر و توانایی حرکت آنان میداند.


هر دو مورد فوق نشان می دهد که کسب و کار حرفه ای و حرفه ای تر می شود و موضوعات کاملا شخصی نظیر خوش اخلاقی، خوش سیمایی، دلچسب بودن، تناسب اندام داشتن، خویشتن دار بودن، قدرت بیان و ... در بدست آوردن مشاغل مهمتر و با درآمد بالاتر هم موثر است. لذا افرادی که می خواهند در کارشان موفق باشند باید بتوانند از سطح  توان مدیریت  بر خود ، بالایی نیز برخوردار باشند.

در سازمان خدماتی ما هم اخیرا مشتریان راجع به مقولات جدیدی صحبت می کنند. مثلا چرا دفتر شعبه فلان استان شما ( که مشتری ما هرگز به محل فیزیکی دفتر ما مراجعه نمی کند) دکوراسیون مناسبی ندارد یا اینکه چرا لباس و پوشش یکی از پرسنل شما مرتب نبوده است!


پینوشت: عنوان جدال با ترازو از این جهت انتخاب شده که الان سه هفته است که علیرغم کوشش من ، ترازوی منزل حتی از نشان دادن چند صد گرم کاهش وزن دریغ می کند!

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

فقر درک طبیعت

پنجشنبه و جمعه گذشته در هتل توچال برای یک دوره آموزشی اقامت داشتیم. این دو روز برای خودش نکات جالبی داشت که انشاء الله در فرصتهای آتی به آن اشاره خواهم کرد.

اما زندگی در دل طبیعتی نسبتا بکر ، برایم جذابیتی همراه با ولع لجام گسیخته دارد. سکوت کوهستان، طلوع آرام خورشید، گرمی آفتاب در دمای سرد صبحگاهی، آتش شب هنگام و ... مصادیق آن است.

امروز به نوشته این وبلاگ که متعلق به نوجوانی با استعداد است و از خیلی قبل در گوگل ریدر آنرا ثبت کرده ام، برخورد کردم.
وقتی دیدم که صدای گرگی که شنیده، آتقدر برایش هیجان انگیز بوده که امضای حضورش در طالقان شده و با مخاطبانش در میان گذاشته است. به یاد لحظه هیجان انگیزی می افتم که وقتی از ایستگاه هفت توچال به سمت هتل سرازیر بودیم ، خرگوشی در دشت پا به فرار گذاشت. آنقدر این صحنه جالب بود که تا الان هم حتی به یاد آوردنش  لذت بخش است.

فقر حضور ما در طبیعت آنقدر جدی است و روح ما را آزار می دهد که به ساده ترین نمونه هایی از لمس طبیعت اینگونه به هیجان می افتیم!

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

آفتابه فروش نباشیم!

اول پوزش می خوام اگر این تمثیل کمی از نزاکت فاصله گرفته است.

و بعد شاید ، این داستان را شنیده باشید که بنده خدایی در زمانهای قدیم نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی داشت و وقتی به توالت عمومی مسجد جنب بازار نزدیک شد با عجله یکی از آفتابه های پر از آب را برداشت که زودتر مشکل را حل کند  . اما مسول آفتابه ها به این بنده خدا گفت: آقا آنرا که برداشته اید زمین بگذارید و آن دیگری را بردارید.

مرد هم همین کا را کرد و وقتی که مشکل بر طرف شد و آرامش پیدا کرد و خواست بهای آنرا بپردازد با تعجب دید تمام آفتابه ها یک رنگ، یک اندازه و پر از آب است و باهم هیچ تفاوتی ندارند. از مسول آفتابه ها پرسید: آقا اینها هیچ کدام باهم فرقی ندارد! چرا شما به من گفتید که باید اولی را برندارم و دومی را بردارم؟!

مرد جواب داد: خب من که اینجا هستم چه کاره ام ! باید یک چیزی بگویم.

واقعیت اینست که در بروکراسی بد سازمانه بعضا نوع اظهارنظر ها، سوال و جواب کردنها و ... غیر مفید و نامناسب است و تنها از سر اثبات موجودیت و یادآوری اینکه من هم هستم ، انجام می شود.

باید مواظب باشیم که آفتابه فروش نشویم.

ببخشید

وام لعنتی، بالاخره تمدید شد!

از گرفتن هر گونه وام بیزارم.

در زندگی شخصی ام تا حال دوبار وام گرفته ام که یکی 6 ماهه بود وسریع آنرا تسویه کردم و دیگری ده ساله که ماه گذشته به پایان رسید.
دوست ندارم زیر بار قرض بروم ، حتی اگر از فرصتها جا بمانم.

اما در زندگی کاری و حرفه ای ، داستان چیز دیگری است. نتنها در موضوع وام بلکه در بسیاری از مقولات ، کار حرفه ای حکم می کند که رفتار و منش دیگری داشته باشی ! آقای افتخاری در این نوشته اش به خوبی این پارادوکس را توضیح داده است.

در شرکتهایی که مدیر آن بوده ام بارها وام گرفته ام و وامها را تسویه کرده ام و همیشه شریک خوش حساب بانکها بوده ام.

اینبارهم در شرکتمان برای تمدید وامی پیش از سر رسیدش و به موقع  اقدام نمودیم ، اما بروکراسی اداری باعث شده تاخیری 71 روزه در تسویه بوجود بیاید و ما را با پرداخت جریمه مواجه کرده است. اینکه چقدر از تقصیرات تاخیر به گردن ماست و چقدر به بانک بر می گردد ، نیز قابل طرح نیست. چون راه حل مطمئن دیگری روی میز نیست.

قیمت تمام شده وام برای شرکتهای غیر تولیدی خیلی بالا در می آید . بنظر میرسد یکی از فرصتهای خوب در بازار تسهیلات ما ریفاینانس وامهای گران است که اگر بانکهای جدید منابع کافی داشته باشند به این بخش می توانند توجه نمایند.

به هرحال این وام لعنتی تمدید شد و من همچنان عمیقا باور دارم که لا اقل باید زندگی شخصی ام را از آلودگی به هر نوع تسهیلاتی که شائبه نزول در آن احساس می گردد، مصون نگه دارم!



مبارزه با انتظارات عقلایی

انتظارات عقلایی در واقع برآیند رفتار فعالان اقتصادی یا شهروندان یک اقتصاد ملی است که تمامی شرایط حاکم برآن اقتصاد را در نظر گرفته و رفتار خود را در چارچوب قواعد و ضوابط شکل می دهند.

در سال جاری از بازار اجاره خبر می رسد که مالک های واحدهای قابل اجاره، از متقاضیان اجاره مطالبه اجاره بالا می کنند و علاقه ای به دریافت مبالغ تحت عنوان رهن ندارند. این نشان می دهد که در اقتصاد ما :
نرخ سپرده های بانکی جذاب نیست.
سایر فرصتهای سرمایه گذاری برای صاحبان منابع همراه با ریسک است و یا از بازدهی مناسبی برخوردار نیست.

یعنی اگر کسی پولی را تحت عنوان رهن از مستاجر خود دریافت کند نمی تواند برایش برنامه ای داشته باشد و ترجیح می دهد اجاره دریافت نماید. چراکه احتمالا :
نرخهای سود سپرده بانکی برایش جذاب نیست.
نسبت به بازدهی یا ریسک در بازارهای سرمایه مثل بورس وخرید املاک اطمینان کافی را ندارد.
کسب و کار خود و نزدیکانش از بازدهی مناسبی برخوردار نیست و یا برای آن برنامه توسعه ای ندارد.
در بازار پول غیر رسمی که بصورت سنتی و عرفی مردم به هم پول قرض می دهند هم ریسک بالاست.
و ...

اینها بیانگر آنست که مجموعه دلایل دست به دست هم می دهد تا مالکان واحدهای اجاره ای تغییر رفتار بدهند.

حال اگر می بینیم که روزنامه دنیای اقتصاد دیروز تیتر خود را اینطومر می زند که:

تغییر سود سپرده ها به نفع اجاره بها

باید به حافظه خود و تجربه اقتصادهای ملی رجوع  کنیم و ببینیم که آیا راه حلهای موقت و تجویزهای ضرب العجلی بدون آنکه شرایط یک اقتصاد کاملا مطالعه شود ، هرگز معتبر و راه گشا بوده است؟ 

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

نوای خلوت تنهایی و غربت

در خبرها آمده است که محمد نوری در گذشت!

اینروزها خبر درگذشت کسانی که می شناسی دائما می رسد و بر حجم آه و افسوس آدم می افزاید.

صدای محمد نوری برای من ، دلچسب ترین نوایی است که در لحظات خلوت تنهاییم ( خصوصا روزگاری که خارج از کشور بودم ) بجان می شنیدم و می شنوم.

روحش شاد 

کارت اعتباری

کارت اعتباری یکی از نمادهای بانکداری الکترونیکی است. در حال حاضر زندگی در غرب بدون این کارتها مقدور نیست و دائما هم زندگی مردم شبکه ای و شبکه ای تر و کارتی و کارتی تر می شود.
در کشور خودمان هم کارتها دارند به جزیی ملموس از زندگی ایرانیها تبدیل می شوند و به قولی فرهنگ آن در حال تکوین است. اگرچه ما هنوز کارتهای بانکیمان مثل کیف پولمان عمل می کند یعنی مبتنی بر نقدینگی ماست . لیکن کوششهایی نظیر برات کارت تضمینی بانک صادرات گامی است در جهت عرضه کارتهای اعتباری.

همه گیر شدن کارتها در زندگی بشری باعث شده که به این مقوله از زوایای مختلف نگاه شود.

مقاله : آیا جامعه یک کارت اعتباری بسیار بزرگ است ؟ یکی از این نگاههای علمی - اقتصادی است.

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

BUILT TO LAST

دارم کتاب  BUILT TO LAST  را می خوانم. کتاب نوشته JIM COLLINS  هست که واقعا کتابهایش و مطالعاتش در مورد شرکتها بسیار پر مغز است.

شاید برایتان جالب باشد که ایشان صخره نورد و کوهنورد توانایی نیز هست.

یک نکته جالب که در بررسی شرکتهای سرآمد در این کتاب مشهود است، ثبات مدیریتهاست. یعنی در تحقیقات انجام شده بر روی شرکتهای سرآمد، دیده شده که این شرکتها در طول تاریخ خود مدیران را با دقت انتخاب می کردند و دوره زمانی اشتغال آنها هم مناسب و طولانی بوده است.

مثلا شرکت 3M سال 1902 تاسیس شده است و تا سال 1994 فقط 10 مدیرعامل را بخود دیده است! 

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

سرمایه گذاری در ICT را در یابیم

اینکه مجبور شویم موضوعات بدیهی را اثبات کنیم، خیلی بی مزه و سخت است. صحبت درباره موجه بودن سرمایه گذاری در ICT  هم یکی از این موضوعات است.

یکی از مهمترین عوامل دگرگونی فضای کسب و کار جهان امروز ، تغییراتی بوده است که در بخش آی سی تی افتاده است. کشوری مثل هند توسعه خود را در این صنعت جستجو می نماید و نسل جدید از بدو طفولیت با مفاهیم این عرصه آشناست.

شاید سه گانه زیر برای شما جالب باشد:

  1. روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه بازار دیجیتال دیروز خود طی گزارشی نشان می دهد که چگونه اقتصاد هند راه نجات خود را ، آی تی انتخاب و قرار داده است.بر اساس این گزارش رشد تولید این صنعت در 2010-2009بالغ بر 10.4 درصد بوده است. در سال 2009 نیز 5.9 درصد از تولید ناخالص ملی هند از صنعت فناوری اطلاعات بوده است.                                                            
  2. شرکت ما 13 سال از تاسیسش می گذرد. محاسبه کرده ایم که کل سرمایه گذاری سهامداران طی این مدت در مقایسه با سودهای پرداختی به ایشان بر اساس ارزش حال برابر می باشد. ضمن اینکه میزان داراییها از بدهیهای بیشتر بوده وشرکت نیز دارای سرقفلی و ارزش بازاری قابل توجهی نیز می باشد. اما بازهم بنظر میرسد سهامداران علاقه ای به سرمایه گذاری بیشتر نشان نمی دهند!
  3. شب گذشته در منزل پدر همسرم، پسر شش ساله ام از پدربزرگش می پرسید که کامپیوتر شما ویندوز ویستا دارد یا اکس پی! همه با تعجب نگاهش می کردند . وقتی جواب آمد که اکس پی با خوشحالی یک سی دی بازی را نشان می داد و می گفت که روی کامپیوتر خانه ما ران نمی شود و رفت و بدون کمک گرفتن از کسی مشغول شد. این ادبیات امروز کودکانی است که حتی نوشتن نام خودشان را هم هنوز بلد نیستند. یعنی تقاضای بالقوه بازار !

در شرایطی که در بورس ایران هنوز تعداد شرکتهای فعال در آی تی اندک است.
در حالیکه پاکستان دارای 5 شبکه وایمکس هست. مالزی 2 سال است که وایمکس به مردم عرضه می کند و ما هنوز در تهران یک سرویس با ثبات وایمکس را به سختی پیدا می کنیم.
در حالیکه خصوصی سازی مخابرات بیش از اینکه وقت مدیران جدید آن صرف برنامه های آتی شود، صرف قانونی بودن یا نبودن خرید سهام از دولت می شود .
وقتی که سهامداران به بازدهی سرماه گذاریهایی که انجام داده اند و آنرا لمس کرده اند. باز هم با تردید می نگرند
و ....

باید تغییر مسیر داد و به سرمایه گذاری در آی تی با علاقه نگاه کرد.

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

خشونت اقتصاد لیبرال

اقتصاد لیبرال در بطن خود، سودای بازار رقابت کامل را می پروراند. سودایی که هرگز در تجربه بشری محقق نشده است، اگرچه بدان نزدیک شده اند.
گفته می شود بازار گندم در سطح جهان نمونه ای نزدیک به بازار رقابت کامل است!

وقتی پایان نامه فوق لیسانسم را می نوشتم در بررسی موضوع نا امنی اقتصادی به این مفهوم بر خورد کردم که اقتصاد لیبرال در خود سطحی از نا امنی را معتبر می داند. چون فرض بدیهی اینست که آنها که ضعیفند باید از بازار خارج شوند. ضعیفها ناکارآمدند، تصمیمات صحیح نمی گیرند ، قیمت تمام شده بالا دارند و ....

اکنون بعد از بحران اقتصادی جهان و خصوصا املاک در دنیا و از جمله  امارات، تعداد قابل توجهی با مشکل باز پرداخت دیون خود به بانکها مواجهند.
شنیده ام ( مطمئن نیستم و آمار غیر رسمی است) تعداد زیادی ( حدود 9700 نفر) ایرانی در زندانهای دوبی بابت بدهی بانکی در زندان هستند. عمده اینها هم درگیر معاملات املاک بوده اند. برخی به شکایت بانکهای ایرانی به زندان افتاده اند.

این روی خشن اقتصاد لیبرال می باشد.

بیخود نیست که دونالد ترامپ دائما می گوید: بیزینس بیرحم است! 

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

فرایند تصمیم سازی شخصی

هر وقف می خواهم تصمیمی بگیرم از ابزار ساده ای استفاده می کنم. این ابزار ساده نوشتن است.

سناریوهای پیش رو را بر روی کاعذی می نویسم و بعد نکات مثبت و منفی را هم در ذیل هر سناریو  می آورم و بعد شروع می کنم به امتیاز دادن.

در این روش دهنم منسجم می شود و بهتر می توانم تصمیم بگیرم.

این روش را بارها تکرار کرده ام. تصمیمات مهمی مثل ازدواج، انتخاب برخی از مشاغلی که داشته ام و حتی مهاجرت کردن یا ماندن.

پیشنهاد می کنم از این روش غافل نشوید . در آینده مطالبی را در مورد روش و متدولوژی اینکار خواهم نوشت.

باید اضافه کنم که:

این چند روز آنقدر در مورد موضوعی فکر کرده ام که  حتی علیرغم بکارگیری روش فوق احساس خستگی شدید می کنم. 

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

INCEPTION

INCEPTION نام قیلمی است که الان روی پرده سینماهای دنیاست. اگرچه من چندان اهل سینما و قیلم نیستم، تصادفا فرصتی پیش آمد تا فیلم را ببینم.

انصافا فیلم از داستانی بسیار تخیلی، مفهومی و پیچیده برخوردار است که بیننده را به چالش فکری می کشد به گونه ای که انسان را به حس گیج کننده ای نزدیک می نماید.

۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

بی رمقی در بازار نشر

بازار نشر به مثابه یک بازار و کسب و کار در ایران بنظر می رسد روبه رخوت است. شاید فعالین این بازار در تحلیل شرایط به بسیاری از دلایل اشاره کنند از جمله محدودیت در ممیزی قبل از نشر، وضعیت نامناسب شاخص سرانه مطالعه در مردم ، محدودیت در تقاضا و ... که از حوصله این وبلاگ خارج است.

اما دو نکته:

من به عنوان یک مشتری وقتی به این بازار مراجعه می کنم هم با عرضه ای مواجه نمی شوم! یعنی ما در تولید هم بسیار ضعیفیم. روز یکشنبه برای خرید کتابی به عنوان هدیه برای برادرزاده نوجوانم به کتاب فروشی معتبری مراجعه کردم . واقعا یافتن عنواینی برای این سن کار شختی بود که ناشی از ضعف در عرضه می باشد.

دوم اینکه فعالین این عرصه روشهای نوین بازاریابی را به فراموشی سپرده اند و متاسفانه مدار شوم یاس  و نا امیدی رو به گسترش است. خصوصا وقتی شرایط را با آنچه که تبدیل به استاندارد جهانی شده، مقایسه می کنیم که ناراحت کننده تر می شود

راز ناکامی ما در استقرار صحیح طرحهای جامع چیست؟

در بسیاری از مواقع می بینیم که طرحهای جامع (SOLUTIONS)  در شرکتها، سازمانها و یا حتی شهرها و کشورها علیرغم اینکه مطالعات شناخت پروژه، تدوین دقیق صورت مسئله، انتخاب نرم افزار، انتخاب سخت افزار،  اجرای پروژه و ... همگی درست و صحیح انجام شده ، ولی آن solution  کار نمی کند. در واقع بحث من به طراحی و مسائل فنی بر نمی گردد بلکه به این بر می گردد که در مواردی هم علیرغم اینکه همه چیز درست است اما ذینفعان از آن  استقبال نمی کنند.

مثلا، خیلی از شرکتها نرم افزارهای زیادی را می خرند از جمله نرم افزارهای اتوماسیون اداری که گردش نامه ها مکانیزه شود ، ولی اندکی از آنها واقعا سیستم سنتی گردش نامه در کارتابلها را کنار می گذارند و نهایتا سیستم در آنجا مستقر می شود.

یا مثلا بارها شرکت تاکسیرانی تهران تلاش کرد، تاکسیمتر را مستقر کند اما هیچ وقت نتوانسته ملاک تعیین خدمت جابجایی مسافر  بشود.
بنظر می رسد یکی از دلایل ناکامی عدم تعیین رویه های صحیح یا ابزارها و فشارهای نظارتی باشد که در حین استقرار سیستمها بدان توجه نمی شود.


در مثال نرم افزار اتوماسیون اداری سازمانهایی موفق هستند که مدیران ارشدشان سیستم را پذیرفته باشند و با گردش نامه بصورت فیزیکی سخت برخورد کنند.یا در مثال تاکسیمتر ، در تاکسیهای دبی این قانون حاکم است که اگر تاکسیمتر کار نکرد یا فراموش شد که روشن شود و... مسافر نباید وجهی را پرداخت نماید

سایر روشها نیز می تواند به  استقرار کمک کند. از جمله پیوندهای مکرر بین سیستمهای مختلف. که باعث می شود اجبار در فعالیت سیستم بصورت جامع بوجود آید.

مثلا در مثال نرم افزار اتوماسیون لازم است این نرم افزار به سیستم کارگزینی و ... هم متصل شود. یا در مثال تاکسیمتر اتصال آن به سیستم GPRS وAVL می تواند تضمین کننده استقرار آن باشد.

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

شانس مشتری بیسواد

در تحلیل فضای کسب و کار و مطالعه امور شرکتها، بعضا ما به تعابیری بر می خوریم که شاید بیان آنها هم گاهی جسارت می خواهد.

با یکی از دوستان ، صحبت می کردم و جمله ای را استفاده کرد که اگرچه شاید مطلوب نباشد ولی واقعی است. این جمله این بود که:

 شانس شرکت من اینست که مشتریانش بیسواد هستند!

کمی که تامل می کنم، بنظرم میرسد اگر این شرکت بتواند از این وضعیت تاریخی اش برای یافتن فرصد و رشد کردن بهره ببردف سود خواهد کرد. در غیر اینصورت محکوم به فناست.

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

ترسناکی ناشنوایی

یکی از دوستانم برای رسیدگی به بیماریی که گرفتار آنست، تحت آزمایش و بررسی پزشکی قرار دارد. در این پروسه مدت کوتاهی شنوایی خود را از دست داده بود.

بعد که شرایط عادی شد، می گوید ناشنوایی خیلی ترسناک است. حتی ترسناک تر از تاریکی است!




خدا را برای سلامتیمان شاکر باشیم

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

تب کنکور

اینروزها فصل کنکور است و بسیاری از خانواده ها در تب و تاب این پدیده اجتماعی که به نوعی سرنوشت فرزندانشان را رقم میزند ، قرار دارند.

 

شاید کنکور هم مثل خیلی چیزهای دیگر بر اساس تجربه افراد از آن با قضاوتهای متنوعی مواجه می شود.

 

بنظر من مهمترین کارکرد کنکور به عنوان درگاه ورود به دانشگاه اینست که دسته بندی نسبتا همگنی از پتانسیل دانشجویان آتی را بوجود می آورد. هر چند که این مکانیسم قاعدتا ناکارآمدیهایی را هم دارد.

 

اما آنچه که شاید دغدغه جوانهای متقاضی ورود به دانشگاهها می باشد، ناظر بر این نکته است که آیا  تحصیلات تکمیلی می تواند آینده شغلی آنها را تضمین کند؟

 

بنظر من تحصیلات دانشگاهی فرصتی را برای دید پیدا کردن بدست می دهد و فرد را یاری میرساند تا در حوزه ای از دانش و مهارتهای بشری قوی شود. باقی قضایا به کوشش و پیگیری افراد بستگی دارد.

 

 



__________ Information from ESET NOD32 Antivirus, version of virus signature database 5260 (20100707) __________

The message was checked by ESET NOD32 Antivirus.

http://www.eset.com

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

اهمیت نهم مرداد

نهم مرداد قرار است سازمان خصوصی سهام سرمایه گذاری پتروشیمی را بصورت بلوکی از طریق مزایده بورسی عرضه کند.

بنظر میرسد مذاکرات طولانی گروه بخش خصوصیی که علاقمند هستند این گروه را به تملک درآورند، در حال بثمر نشستن است.

این معامله از این جهت مهم است که اگر گروه مذکور خریدار سهام باشند. گروهی حرفه ای هستند و ارزش سهام سرمایه گذاری پتروشیمی در آینده افزایش خواهد یافت.

شخصا با این گروه در رابطه با زیر مجموعه های سرمایه گذاری پتروشیمی چند جلسه داشتم. در این جلسات کاملا مشهود بود که اطلاعاتشان عمیق، کارشناسی و مبتنی بر شناخت وضع موجود و مطالعه بر روی وضعیت سنواتی شرکتها پس از سال 1380 می باشد و طرح و برنامه های دقیق مدیریتی برای زیر مجموعه های سرمایه گذاری پتروشیمی دارند.

به هرحال باید منتظر ماند تا ببینیم نتیجه مزایده چه می شود.

چهارصدمین نوشته

پست یا نوشته قبلی چهارصدمین پست این وبلاگ بود که منتشر شد!

البته پستهای دیگری هم در این وبلاگ آمده که یا در پیش نویسها آورده ام و هرگز منتشر نکرده ام یا اینکه منتشر کرده ام وبعدا ترجیح دادم که پاک شوند.
به هرحال چهرصد بار مطلب جدید در اینجا درج شده است. شاید رکورد جذابی نباشد، چرا که خیلیها پر کارترند و نوشته هایشان جذابتر.

اما برای خودم، شخصا لذت بخش است که نوشتن در اینجا باعث شده در مواقع کم کاری مایه آن شود که گویی گمگشته ای دارم. و استمرارش کارنامه ای باشد از استقامت و پیگیری در برنامه و جزیی از زندگی ام!

و ممنون از دوستانی که هم به اینجا سر می زنند و هم به تبادل اطلاعات و همفکری و نقد و راهنمایی می پردازند.

سپاس

NO PAIN, NO GAIN

برخی جملات، استعاره ها و ضرب و المثلها آنقدر قوی و موجز مفاهیم را منتقل می کنند که دیگر نیازی به مقدمه چینی و موخره داشتن نمی باشد.

دیروز به جمعی از همکاران می گفتم که از نظارتهای دستگاه نظارتی شرکت بر عملکرد خود استقبال کنید و سختگیریهای موجه آن را به فال نیک بگیرید. چرا که این سختی در کار موجب رشد خواهد بود.

بدون درد، چیزی حاصل نمی شود!

امروز دیدم خانم دکتر احمدنیا هم مطلبی به تقریب نزدیک به این موضوع آورده اند.

به استقبال نقش هايي نو





در ميان جملات زيبايي كه يكي از دوستان در متن ايميلي براي من ارسال كرده بود اين يكي بيشتر به دلم نشست:

"هیچ وقت از مشکلات زندگی ناراحت نشو، کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگر می دهد"



خب اين، هم نوعي تاييد است كه؛ ما دائم مشغول ايفاي "نقش" هايي هستيم و هنگامي هم كه به ايفاي نقش مي پردازيم از خودمان انتظار داريم كه بهترين بازيگر باشيم به همان معنايي كه در آن جمله آمده است. ديگر اين كه در صحنه ي زندگي از رنج ها و تلخي ها نهراسيم ... در جريان زندگي،‌ دائم صحنه ها عوض مي شوند و نقش هايي نو آفريده مي شود و مي آفرينيم.

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

ایران در انتهاي جدول اقتصاد ديجيتال

اگر چه تیتر گزارش روزنامه دنیای اقتصاد ( ایران در انتهای جدول اقتصاد دیجیتال ) گزنده و ناراحت کننده است و خبر از وضعیت نامناسب IT  ما می دهد .
اما نشان دهنده این نیز می باشد که فرصتهای سرمایه گذاری بیشماری نیز وجود دارد تا بتوان این عقب افتادگی جدی را جبران نمود.

موبایلها و آینده زندگی ما

موبایلها تا همین الان زندگی ما را کلی تحت تاثیر خود قرار داده اند. فراگیری روز افزون /انها باعث خواهد شد در آینده ما بیشتر و بیشتر تحت تاثیر این پدیده قرار گیریم.
جمعیت موبایل به دست دنیا به پنج میلیارد نفر رسیده است. این یعنی موبایل ابزاری است که بسیاری از کسب و کارها بر روی این فوندانسیون محصولات و خدمات آتی خود را معماری خواهند کرد.

موبایلها عاملی موثر برای توسعه شبکه های اجتماعی می باشند. لذا بازاریابی شبکه ای، بانکداری موبایلی و ... جدی و جدی تر  شده و می شود.

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

TNT

موتو شرکت TNT :

SURE WE CAN

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

تضاد در آموزه ها و عملکرد

آقای دکتر پژویان که اینروزها مسولیت شورای رقابت را به عهده دارند. عمیقا معتقد به مکانیسم بازار و تعیین قیمتها از طریق تعادل عرضه و تقاضا هستند.

اخیرا هم در یکی از مصاحبه ها گفته اند که اگر برنامه حذف یارانه ها اجرا نشود ، ترجیح می دهند خودکشی کنند!

اما نمی دانم چرا امروز در مصاحبه با دنیای اقتصاد گفته اند: نیازی به افزایش تعرفه های مخابرات وجود ندارد و نظر کلی اعضای شورای رقابت اینست که تعرفه ها نتنها نیازی به افزایش ندارد بلکه در برخی موارد باید کاهش یابد.

من نمی گویم چرا تعرفه ها نباید بالا بروند یا چرا ایشان می گویند در برخی موارد لازم است کاهش رخ دهد.

تعجب من اینست که ایشان چرا در اینجا کشف قیمت را در بازار فراموش کرده اند؟ چرا دستوری با قیمت خدمات مخابرات برخورد می کنند؟ حال که این شرکت خصوصی شده ، حذف یارانه ها در اینجا مصداق ندارد و باید تعرفه ها هم کاهش یابد!

من فراموش نکرده ام که مخابرات در کثیری از خدماتش انحصاری است و چون رقیب ندارد ، پس قیمت بازاری هم معنا ندارد! اما حیرتم اینست که آقای دکتر پژویان در مباحث مربوط به هزینه انرژی و خدمات حمل و نقل عمومی تکیه بر واقعی شدن قیمت دارند، اما در بحث مخابرات پس از خصوصی شدن دیگر با متدولوژی قبلی بحث نمی کنند.

اساسا بنظرم می رسد ، مشکل اقتصاد دانان ایرانی همین موضوع است که در مباحث توری و دانشگاهی باورها و تحلیلهایی دارند که در زمان که مسولیت اجرایی می گیرند ، قادر به اجرای عملی آن نیستند و در دام تضاد آموزه ها و عملکرد گیر می افتند.

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

سه ماهی که زود گذشت

امروز فرصتی دست داد تا برنامه های ماهانه را رسیدگی کنم یا بقولی جدول BSC خودم را برای خردادماه پر کنم.

باید هشیار باشیم چراکه ربع سال 89 گذشت و من واقعا در حیرتم که زمان چرا اینگونه بر سرعت خود افزوده است!

دوستانی که به برنامه ریزی شخصی توجه می کنند ، خوب است به این نکته عنایت داشته باشند که متغیرها در بستر زمان شکل می گیرند و نتایج برخلاف یا موافق میل ما ایجاد می شوند . این هنر ماست که از زمان جا نمانیم. راه حل هم اینست که دایم پیشرفتمان را در راستای تحقق اهدافمان در مقاطع مشخص هفتگی یا ماهانه مرور کنیم. 

فشارهای روانی

نمی دانم تا حالا چند کتاب خوانده اید که اثر گذاری آن بر روی ذهن و خاطره تان هرگز پاک نشده است و تا مدتها از خواندن آن سپاسگزار می باشید.

در روزهای پایانی اسفند سال 85 پیگیری وصول وام و پرداخت تعهدات شرکتی که در آن شاغل بودم به همراه کلی کارهای ریز و درشت دیگر ، باعث شده بود با روانی خسته و آسیب دیده به استقبال تعطیلات نوروز برویم. لحظات آخر خروج از دفتر کارم با بی میلی سر رسیدها، کتابها و هدایای تبریک سال جدید  را ورانداز کردم و در میان آنها فقط یک کتاب نظرم را جلب کرد که عنوانش این بود: 

نشانه های فشار روانی در مردان

هفته اول تعطیلات نوروز بیشتر به خواب و همراهی با خانواده گذشت و اولین بار بود که پس از اینکه چند روز از ایام نوروز می گذشت حوصله ام سر نمی رفت و نمی خواستم کار را در سال جدید شروع کنم.طی هفته دوم کتاب را مطالعه کردم و بر عکس تصورات قبلی که فکر می کردم فشارهای روانی از طریق فرایندهای پیچیده و سنگین زندگی انسانها نظیر طلاق و مرگ عزیزان و.. حادث می شود . فهمیدم که بسیاری از پدیده های عادی زندگی ما مثل اضطراب دیر رسیدن به یک قرار ملاقات هم چینی نازک روان آدمی را آسیب پذیر می نماید و باید مراقب بود که هم علتهای فشارهای روانی را مدیریت و خنثی نمود و هم از روشهای مقابله و درمان نامناسب استفاده ننمود.

از آن تاریخ تا کنون ، قدر دان دوستی هستم که این کتاب را برایم فرستاده بود و سپاسگزارم که فرصت مطالعه آن رسید. هرچند که با تمام دانسته هایم باز هم مواقعی نمی توانم رفتار خود را کنترل نمایم.

این مقدمه به این دلیل بود که، این روزها در زیر فشار روانی خاصی قرار دارم. هرچند به قول دوست هلندیی که هفته پیش میهمان ما بود از جنس استرسهای مثبت است.( پرسیدیم مگر استرس مثبت داریم؟ گفت وقتی شما می خواهید که ماشین فراری بخرید، استرس مثیت دارید!)
البته نمی خواهم ماشین جدیدی بخرم ولی چالشهای جذاب بازار و صنعت ICT  از جنس استرسهای مثبتی است که با آن روبرو هستیم.


۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

تشخيص افسردگي از روي وبلاگ

این خبر را توی همشهری آنلاین می توانید بیابید.

محققان به تازگي موفق به طراحي يك برنامه نرم افزاري شده‌اند كه مي‌تواند از روي متن‌هاي وبلاگ‌ها و متون اينترنتي، افسردگي را در افراد تشخيص دهد.

مسلما حالات روحي هر يك از ما در اعمالي كه انجام مي‌دهيم، متني كه مي‌نويسيم، نقشي كه ترسيم مي‌كنيم و ... نمايان است. سال‌هاست كه روانشناسان براي پي بردن به حالات دروني انسان‌ها از نقاشي‌ها و يا دست‌خط بهره مي‌گيرند.
به تازگي گروهي از پژوهشگران دانشگاه بن - گوريون نرم افزاري طراحي كرده‌اند كه مي‌تواند زباني را شناسايي كند كه وضعيت رواني نويسنده را نشان مي‌دهد. اين نرم‌افزار بعنوان يك ابزار معاينه افسردگي قابل استفاده است.
به گزارش ايسنا، تيم تحقيقاتي از اين نرم افزار براي بررسي بيش از 300 هزار وبلاگ به زبان انگليسي استفاده كرده‌اند كه براي وب سايت‌هاي سلامت رواني ارسال شده بودند. اين برنامه نرم افزاري با بررسي وبلاگ‌هاي ارسال شده 100 نويسنده را كه بيشترين درصد افسردگي و 100 نويسنده را كه كمترين درصد ابتلا به اين اختلال رواني را داشتند، شناسايي كرد.
اين برنامه محتوي و مفاهيم افسرده را كه در نوشته‌هاي افراد نهفته است و البته با كلمات مشخصي مثل «افسردگي» يا «خودكشي» عنوان نشده‌اند، پيدا مي‌كند.
اين پژوهش جديد در كنفرانس بين‌المللي «پيشرفت‌هاي وب هوشمند» ارائه خواهد شد.


خب وقتی آدم خودش  و اندیشه هایش را در معرض دید عموم می گذارد، خیلی بعید نیست که بشود فهمید نویسنده در چه حال و روزی قرار دارد!

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

نیاز به آموزش مستمر


امروز جلسه ای جالب در خصوص روشهای ارتقای توان رهبری در شرکتها داشتیم. مطالب جالب و شنیدنیی در جلسه طرح شد.

زیر بنای تمامی این بحثها بر می گردد به این اندرز حکیمانه که :

                        ز گهواره تا گور دانش بجوی

در شرکت ما مهمترین مرکز هزینه در ساختار هزینه ای ما، بخش نیروی انسانی است. لذا بررسی بازدهی و کارایی این بخش و اثرات آن بر کیفیت خدمات ما از ضروریات هست. ما مدیرها عادت کرده ایم که بابت ابزار دقیق و دستگاههای اندازه گیری پول خرج کنیم ولی در برابر هزینه های مربوط به نیروی انسانی و ارتقء دانش و کیفیت این منبع سرمایه ای مقاومت می کنیم.

کلی هزینه توی در و دیوار ساختمان  و نرم افزار و سخت افزار انجام می دهیم ، اما برای اعزام نفرات به دوره های آموزشی و ... کاهلی می کنیم.

رشد کیفی نیروی انسانی و بکارگیری صحیح آنها در مسولیتهای باعث رشد مستمر در کسب و کارها می شود و مناسب است که سهامداران شرکتها متوجه این نکته باشند که افول و صعود منحنی های مالی و سودآوری را باید به اتکاء نحوه به کارگیری منابع سرمایه انسانی در شرکتهایشان تحلیل نمایند!



پی نوشت:
1-  عکس فوق را حین بازدید از شرکتی خارجی و با دوربین موبایل گرفته ام. این شرکت در محیط عمومی خودش تعداد زیادی جمله ناب را نصب کرده بود.
2- امیدوارم این رخوت در نوشتن با نگارش این پست به پایان رسد.

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

مصائب مدیرعامل BP

این روزها روزهای سختی است برای مدیرعامل و کادر رهبری بیریتیش پترولیوم.

فشار مقامات دولتی در سطح رئیس جمهور آمریکا، فشار مطبوعات، فشلر گروههای طرفدار محیط زیست و فشار دادگاه ، هر یک به تنهایی می تواند یک انسان را خرد کند. این در حالیستکه اینروزها همه اینها روی یک فرد و شرکت متمرکز شده است.

فارغ از اینکه اتفاق پیش آمده و آلودگی جدی محیط زیستی ناشی از آن در جای خود مایه تاسف است ، اما باید اذعان داشت که برخی از مشاغل در نوع خود فشارهای روانی ویژه ای را همراه دارند.

تنها مردان بزرگی که قادر به اداره بحرانها هستند، در اداره شرکتهای بزرگ جای دارند.

باید دید این بحران را BP  و مدیرعاملش چگونه مدیریت خواهند کرد؟

دعا کنید

چندیست که دستم به نوشتن نمی آید.

ننوشتن در اینجا برایم خوشایند نیست. در بین علاقمندیهایم یا بقول خارجیها Hobby هایم ، نوشتن جایگاه ممتاز را دارد، اما کو دل و دماغ!

یکی از دوستان جوانم  سلامتی اش با خطر رو بروست و برای درمان بستری شده است.

عمیقا نگرانم و نا راحت.

او و همه بیماران را دعا کنیم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

اینترنت خوب اهواز

امروز در اهواز هستم.

صبح پرواز با یک ساعت و نیم تاخیر در فرودگاه تهران آغاز شد. تلاش کردم به اینترنت فرودگاه وصل شوم. اینترنت داتک در دسترس بود، اما ظاهرا مشکلی در ارتباط وجود داشت که اجازه نداد به اینترنت وصل شوم.

بعد از انجام کارم نزدیک سه ساعت قبل از پرواز وقت داشتم و از اینترنت ADSL دفتر شرکت در اهواز که کیفیت بسیار خوبی داشت توانستم کلی از کارهای عقب افتاده ام را انجام دهم. قیمت سرویس حجمی دریافتی هم بسیار معقول و منطقی است.

الان در فرودگاه اهواز به دلیل غبار شدید در آسمان شهر کلیه پروازها با تاخیر مواجه شده است و در سالن انتظار نشسته ایم. اینترنت وایرلس در فرودگاه با کیفیت خوب در دسترس است و می توانم ویدئوهای TED.COM  را هم ببینم!

در مقایسه تجربه جند سال قبلم، باید به کوشش اهوازی در ارئه سرویس بهتر اینترنت تبریک بگویم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

SIGMA

موتو شرکت SIGMA

OUR JOB, YOUR SOLUTION


CISCO

موتو شرکت CISCO :


WELCOM TO HUMAN NETWORK

کربن ایران

موتو شرکت کربن ایرانپیشرو در منطقه، نقش آفرین در جهان

شعار سازمان یا MOTTO

شعار سازمانی یا موتو جملات شعرگونه یا شعاری است که شرکتها بر می گزیند تا به مخاطبین خود ماموریتها و تعهداتشان را القا کنند .
در ایران یکی از موتوهای معروف مربوط به صا ایران است  : هر روز بهتر از دیروز!  

موتوهای متداول دیگری هم داریم مثل صنایع غذایی بهروز : دوست من سلام!

در جریان انتخاب موتو شرکتمان، خیلی به دنبال منبعی می گشتم که تعداد کثیری موتو برای گرفتن ایده در اختیار گذارد. اما متاسفانه چیزی یافت نشد.
برآن شده ام که موتوهایی را که می یابم تحت سر فصل MOTTO  به مرور در اینجا بیاورم.

عدم کارکرد نسخه های تجویزی اقتصادی

دو موضوع نامناسب بودن خرید و فروشهای کوتاه مدت یا نوسانگیری در بازار سهام و عدم کارکرد نسخه های تجویزی غربی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه ، هر دو در این پست دکتر ماهاتیر محمد آمده است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

بچه ها رهبران آینده جهان

بچه ها رهیبران آنیده جهان هستند. اما متاسفانه ما در حال حاضر داریم مشکلات پیچیده تر و ناگوارتری را برایشان به ارث می گذاریم.

بچه ها جماعتی هستند که دائما در حال استثمار ما بزرگترها( اولیائشان) هستند. به آنها زور می گوییم که چه کنند و چه نکنند. خیلی وقتها هم تمایلاتمان را در پس ملاحظات پرورش به ناروا به خورد بچه ها می دهیم.

 گاهی هم متاسفانه مدرسه ها و معلم ها به زور آزمایی با بچه ها می پردازند. این  بچه های معصوم هم خیلی وقتها نمی دانند که جه باید انجام دهند!

این ویدئو را حتما ببینید تا با دنیای این بچه های نسل امروز بیشترا آشنا شوید! 

امنیت شغلی

پس از مذاکرات مفصلی که با مدیران کارخانه ای از ایتالیا داشتم،آرام آرام در فضایی غیر رسمی از یکی از مدیرانشان پرسیدم، شما فرایند اخراج و جذب پرسنلتان چگونه است؟

در پاسخ گفت ما از بدو تاسیس تا کنون هیچ فردی را اخراج نکرده ایم؟

با تعجب پرسیدم، شما الان حدود 250 نفر پرسنل دارید، چطور کسی را تاکنون اخراج نکرده اید؟!

جواب داد ، چون قوانین بسیار سخت گیرانه هست. ما فقط کسانی را که خودشان می خواهند ، از ما جدا شوند، طی این سالها از دست داده ایم. ما بقی حفظ شده اند.

می پرسم، اگر کسی خوب کار نکرد چه؟!

می گوید، فرایند جذب ما خیلی سخت است. اگر فردی قرار باشد به جمع ما بپیوندد، باید آزمونهای زیادی را پشت سر بگذارد. این سبب می شود ما پس از جذب پشیمان نشویم.

اگر هم در کارش اشتباه کرد، نامه های توبیخ جدی به او می دهیم و از او می خواهیم که در رفتارش تجدید نظر کند.

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

نا امنی شغلی

با یکی از دوستان صحبت می کردم و می گفت در شرکتهایی که رابطه کاریشان با پرسنل از طریق قراردادهای چند ماهه یا یکساله منعقد و تعریف می شود . برای پرسنل نا امنی شغلی مایه نگرانی استو


من با این نگاه به کلی مخالفم و عمیقا معتقدم مهمترین عامل موثر بر امنیت و ثبات شاغل ، کیفیت کار خود اوست.


شخصا فکر می کنم در این شرکتها مدیران باید این حالتها را به اعتبار بشناسند و درنظر بگیرند:


  1. برخی پرسنل هستند که صمیمانه در خدمت تحقق اهداف شرکتند، در جای مناسب قرار دارند و جضورشان برای شرکت سودمند است.       در این شرایط این افراد مناسب است، قراردادشان یکساله منغقد گردد، در مسئولیتهای مهمتر بکار گرفته شوند، با آنها تبادل نظر شود، دوره های آموزشی بیشتری را ببینند و از مشوقها هم در مورد آنها استفاده شود، مشوقهایی مثل اعزام به سفرهای خارجی آموزشی یا پاداشهای مالی.
  2. برخی از پرسنل وظایف روزانه خود را انجام می دهند، در امورات شرکت مانعی ایجاد نمی کنند ، اما در حدی هم که به آنها گفته می شود بیشتر گام بر نمی دارند. اینان عموما رفتاری خنثی دارند.               در این مورد بنظرم انعقاد قرارداد یکساله بلامانع است ولی باید آنها را از حالت خنثی به حال فعال میل داد. در این مورد جابجایی افراد می تواند روش مناسبی باشد. سایر سیاستهای تشویقی هم موثر می افتد.
  3. برخی افراد  کارشان خوب است ، صاحب تخصص هستند ، اما تبعیت سازمانی پایینی دارند. یعنی یا کارگروهی نمی کنند، یا با همکاران و مافوق خود درگیر می شوند.         در این مورد باید به آنها تذکر و فرصت داد، تذکر باید از سوی مقام مافوق صادر شود . یعنی به فرد گفته شود که ما از تو چه انتظاری داریم، ای مشکل و ضعف تو چیست. فرصت هم از طریق انعقاد قرارداد در دوره ای کمتر از یکسال تبیین می شود که فرد بداند باید خود را اصلاح کند.
  4. برخی افراد کارشان را در حد قابل قبولی انجام میدهند، اما با سیاستهای شرکت یا سلیقه مدیر ارشد سازمان همخوانی ندارند.          در این موارد باید اشتغال این افراد با ریسک مواجه نشود، قراداد یکساله برقرار شود،  فرد محترمانه در وظیفه ای دیگر بکار گرفته شود.
  5. برخی افراد علاقمند به کاری که می کنند نیستند و کارشان را بلد نمی باشند.               این افراد باید از آن سازمان جداشوند. چون اشتباه آمده اند. 
  6. برخی افراد تخلف محرز و جدی می کنند.               چه کارشان را بلدند، چه بلد نیستند . چه کم تجربه اند چه با تجربه ، باید اخراج شوند. بدون تردید و درنگ.

با توچه به موارد فوق بنطرم می رسد نا امنی شغلی نباید برای افراد صادق، کوشا و علاقمند به پیشرفت نگران کننده باشد.

من هرچه فکر می کنم، غیر از یک مورد ، مورد ی به یاد نمی آورم که با کسی غیر از موارد فوق رفتار کرده باشم یا اینکه بتوان به شقوق فوق مواردی را اضافه کرد.
در آن یک مورد هم متاسفانه رابطه کاریمان را با فردی که از نظر تسلط به کار خوب و با تجربه می باشد، قرارداد را ادامه ندادیم، آنهم به دلیل اینکه اولا، خودش را درگیر ماجرایی نموده بود که به او ربط کاری  پیدا نمی کرد و موضوع را تبعی نمود. ثانیا  آن شغل  از تخصص بالایی برخوردار نبود که ما گرفتار شویم. اگر غیر از این بود حتما تامل می کردیم.


ویژگی صنعت ICT

 از آنجا که تخصص اقتصادی و مالی من در کنار تجربه کار در شرکتهای سرمایه گذاری طی پانزده سال گذشته باعث شده، طی این مدت شانس درک صنایع مختلف را داشته باشم. صنایعی مثل صنایع غذایی، دارویی ، کاعذ و مقوا سازی، پتروشیمی و  لاستیک.

باید اعتراف کنم که هیچ کدام از این صنایع به اندازه صنعت ICT، برایم جذاب نبوده اند.
فکر می کنم عمده دلایل این موضوع به موارد زیر بر می گردد:

  1. در ICT  شما با بلوغ صنعتی مواجه نیستید. در صنایعی که بالغ شده اند ما نباید منتطر یک جهش صنعتی جدید باشیم و شرایط تغییر بنیادی نخواهد کرد ، اما در ICT  دائما بنیادها در حال تغییرات عمیق هستند.
  2. رونق در صنعت ICT بدلیل توجهی که جهان به آن می کند و سهمی که در زندگی انسانها دارد، جای خود را به رکود نداده است. لذا فعالین آن شاداب هستند.
  3. در مواجه با هر زاویه و وجهی از این صنعت شما با اتبوهی از اطلاعات روبرو می شوید، که همواره به شما احساس تازگی و طراوت را منتقل می کند.
  4. اقتصاد ایران لازم است گامهای بلندی را در این عرصه بر دارد لذا این صنعت آینده جذابی را در ایران خواهد داشت.
  5. در عرصه سرمایه گذاری ورود به این صنعت به شرط وجود برنامه دقیق کسب و کار با هر سایز از سرمایه گذاری می توان سهمی از بازار را بدست آورد. این را مقایسه کنید با صنایعی مثل نفت و فولاد که مستلزم سرمایه گذاریهای هنگفت هستند.
  6. کیفیت بازیگران این صنعت بالاست عمدتا در این صنعت اقراد خوش فکر و با دید باز فعال هستند. در این صنعت آدمهای دگم ، ضعیف، سنتی ( به لحاظ اندیشه مدیریتی) عمدتا جایی ندارند.حتی در بخشهایی غیر فنی مثل امور مالی و اداری یا مدیران عاملی که تخصص فنی ندارند  شما آدمهای باند باز، بدون منطق، حراف، کسانی که بی مدرک و دلیل تحلیلهای من درآوردی در می آورند، یا نمی بینید یا بسیار قلیل هیتند.
  7. نیروی انسانی فعال در این صنعت اغلب علاثمند به یادگیری است.
  8. ...

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

باز هم علی دایی

در مورد علی دایی پیش از این هم در این پست یکبار مطلب نوشته ام.

بنظر من پیروزی پرسپولیس در جام حذفی باشگاههای کشور و ورود این تیم به جام باشگاههای آسیا، پاداشی است به کوششهای علی دایی و مهر تاییدی است بر تواناییهای او!

علی دایی در فصلی مربی پرسپولسی شد که پس از برکناری اش از مربی گری تیم ملی ، مدتها از فوتبال کنار کشید و وقتی .ارد پرسپولیس شد، روند نتایج تیمش نیز چندان مناسب نبود و تا حدودی هم شرایط با او یاری نمی کرد.

اما شاید بتوان گفت که هر وقت علی دایی در شرایط سخت قرار می گیرد ،  قادر است به اهدافش برسد. این یکی از آموزه هایی است که انسانهای موفق باید ملکه ذهن خود قرار دارند و بدان توجه نمایند.


پی نوشت: هر چند که بدلیل علاقه ام به رنگ آبی ، همیشه از استقلال خوشم می آمده و در این بازی هم دوست داشتم گسترش فولاد تبریز ببرد، اما به پرسپولیسیها تبریک می گویم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

کار کمتر، بازدهی بیشتر

WORK LESS,ACHIVE MORE نام کتابی است که اخیرا مطالعه آنرا شروع کرده ام. این کتاب در تلاش است روشهای جدیدی از مدیریت زمان را با متدولوژیهای متداول در کنترل و مدیریت پروژه ها به خواننده اش بیاموزاند.

بکارگیری صحیح منابع انسانی

یکی از خوانندگان محترم وبلاگ در ذیل نوشته لذت مدیریت ، مواردی را به شرح زیر آورده اند:

در پستهای مرتبط به هم در خصوص استفاده از نیروی انسانی شایسته مطالب جالبی بیان کردید. ای کاش کمی واضح تر مطرح می کردید. مثلا چرا در اخراج فرد تعلل کردید؟ چه عواملی باعث شد که به اخراج او فکر کنید؟ آیا این عوامل را به عینه دیده بودید یا نه فقط کسانی برای شما نقل کرده بودند؟ در حال حاضر همکاران آن فرد از چه چیزی در عذابند؟ آیا این فرد مدیر قسمت مهمی است که می تواند این عذاب را ایجاد کند؟ اگر امکان دارد مصادیقی از رفتار این فرد که باعث ایجاد عذاب ( به معنای واقعی کلمه) می شود بیان فرمایید.



این میل به پیشرفت لجام گسیخته در کجای سازمان خسارت وارد کرده است؟


چگونه می شود میل به پیشرفت باعث تخریب شود. چون از لحاظ روانشناسی آنها که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند در خدمت کردن و فعالیت در تیم ها همیشه پیش قدم هستند. بار گروه را به دوش می کشند و سعی در رفع مشکلات دارند.


شاید عده ای توان رقابت ندارند که اینگونه در عذابند.


به هر حال به عنوان یک کیس مدیریتی می شود بر روی آن بحث و بررسی کرد. فکر می کنم این درد مشترک سازمانهای ایرانی در مواجهه با اینگونه افراد باشد. خوشحال خواهم شد به عنوان یک مقاله آنرا ارائه دهم و کمک شما در بررسی این قضیه نکات جالبی به همراه خواهد داشت.



لازم دیدم که در پستی مستقل به مواردی اشاره کنم.

بنظر من کسانی که در خدمت کردن و فعالیت در تیم ها همیشه پیش قدم هستند.و بار گروه را به دوش می کشند و سعی در رفع مشکلات دارند، آنهایی نیستند که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند، بلکه این افراد قهرمانان خاموش سازمانها هستند. کسانی که با فروتنی و شکیبایی خود را وقف پیشرفت سازمان می کنند ، هرگز به دنبال غوغا سالاری و شلوغ کردن نیستند. بلکه با تلاش خود ، امید دارند که دیده شوند و سهمی بیشتر از مسولیتها و بارهای سازمان را بدوش بکشند!

من به عینه دیده ام و تجربه کرده ام، که برخی که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند، سعی نمی کنند از طریق تلاش سهم بیشتری در مشارکتهای در سازمان به عهده گیرند، بلکه با هیاهو و بیان دائمی اینکه ما می خواهیم سهم بیشتری داشته باشیم و البته زحمتی هم نمی کشند، فی الواقع فقط برای بدست آوردن امکانات بیشتر چانه زنی میکنند.

اما واقعیت اینست که یک مدیر نمی تواند دائما به اخراج و جذب پرسنل در سازمانش بپردازد. هر اخراج غیر از بار روانی شدیدی که برای مدیر بوجود می آورد ، کلی هزینه هم برای سازمان ایجاد می نماید، لدا نمی توان انتطار داشت که با دیدن هر ناکارآمدی پرسنلی با اخراج این موضوع حل شود.

البته اخیرا در مورد یکی از همکاران با شناخت فوری وضعیت و بکارگیری وی در ماموریت مناسب، شاهد این هستم که وی تبدیل به نیرویی موثر و قهرمانی خاموش شده است. لذا تاکیدم بر این نکته است که باید این عارضه را سریع شناخت و به دنبال درمان بود.  






۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

ده سوال شما

ده سوال شما ، نام صفحه ای است در روزنامه استار مالزی که به مصاحبه با افراد مشهور می پردازد.

در یکی از شماره ها طی مصاحبه ای که با مدیرعامل MAY BANK آقای داتوک سری عبدالوحید عمر دارد ، خبرنگار می پرسد:

شما مدیرعامل چند تا از شرکتهای بسیار بزرگ مالزی بوده اید. چگونه آنها را مدیریت می کردید؟ ممکن است سه نصیحت یا توصیه را برای مدیریت سازمانهای بزرگ و رهبری کارکنان آنها به ما ارائه کنید.

عبدالوحید در پاسخ می گوید MAY BANK سومین شرکت بزرگ مالزی و بزرگترین بانک مالزی است.بدست آوردن این برتری از طریق سه عامل زیر بوده است:
  • احکام و آرمانها و ماموریتها باید برای سازمان روشن و شفاف باشد.
  • باید به کارکنان سازمان تاکید کنید که به ارزشهای سازمانی وفادار باشند و اهمیت بدهند.
  • در  بین کارکنان شبکه ای از ارتباطات قوی را ایجاد کنید که تمامی تیمهای کاری در قالب گروههای کوچک به هم وصل شوند تا در خدمت مشتریان قرار گیرند.

مستقل از کیفیت توصیه های مدیرعامل این بانک قدرتمند مالزی، بنظر شما چندتا از رهبران کسب و کارهای ایرانی به اینگونه مقولات می اندیشند، باور دارند و یا عمل می کنند؟

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

فسخ شدن تصمیمها در روز شنبه و گشوده شدن گره ها در روز یکشنبه

روز شنبه (دیروز) دست به هرکاری می زدم ، کار پیش نمی رفت و با بن بست  مواجه می شدم.

بعضی از این کارها هم کاملا بدیهی و عادی بود مثل وارد کردن پسورد به یک حساب بانکی که  انجام نشدنش مایه تعجب بود!

 

آخر کار تصمیم گرفتم دیگر اصرار نکنم و کار را رها کردم.

 

روز یکشنبه تمامی کارهایی که روز قبل به بن بست خورد و انجام نشد، به راحتی انجام شد! بدون هرگونه اما و  اگری!

 

یاد حدیثی از حضرت على (عليه السلام ) افتادم که  مى فرمايد:

 


عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض ‍ الهمم

خداوند را به وسيله فسخ شدن تصميم ها و گشوده شدن گره ها، و نقض ‍ اراده ها شناختم .

 

 

 

 

 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

دکتر عظیمی

این روزها مصادف با سالگرد در گذشت دکتر عظیمی است.

یادش گرامی و روحش شاد.

اگرچه من هرگز توفیق آنرا نیافتم که شاگرد مستقیم ایشان باشم، اما به مناسبتهای مختلف با ایشان در تماس بودم.

غیر از آرا و نظرات ایشان در حوزه اقتصاد ایران ایشان ضمن تسلط بر مباحث نظری بر مباحثی چون برنامه ریزی استراتژیک در شرکتها هم مسلط بودند.

برنامه ریزی بلند مدت گروه خودروسازی سایپا در زمان مدیریت مهندس ابراهیمی و تشکیل هلدینگها در شستا در زمان مبدیریت دکتر ناصری از این دست می باشند.

واقعیت مجازی در سال 2020

واقعیت مجازی در سال 2020 عنوان یکی از آخرین پستهای وبلاگ یک پزشک در کنار سایر پستهای پر مغز این وبلاگ است.

از طریق این پست می توانیم به تصور آینده زندگیمان بنشینیم .

سرمایه گذاری در ICT  آنقدر بدیهی و روشن است، که گاهی آدم در دفاع و توجیه این بدیهیات کم می آورد! روند پر سرعت تغییرات در زندگی دیجیتالی ما سریع و جدی است. این حوزه در اقتصاد ایران نیازمند سرمایه گذاریهای جدیتری است، که بنظر من مهمترین مانع بر سر عدم تخصیص منابع به ICT  بر می گردد به عدم شناخت مدیران ارشد بخشهای سرمایه گذاری!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

اگر من مدیرعامل بودم .......

در سالهای اخیر ، در هر شرکتی که مسولیتش را بعده داشته ام در جلساتی که با گروههایی از سازمان داشته ام سوالی را تحت عنوان : اگر من مدیرعامل بودم ، مطرح کرده ام.

پاسخها عمدتا راهگشاست. کمک می کند درک کنم سازمان به چه چیزهایی می اندیشد؟

شش ماه پیش در جمع کلیه سرپرستان و مدیران شرکت در جلسه ای که خیلی از آنها از سراسر کشور آمده بودند و برای اولین بار با اندیشه ها و برنامه هایم آشنا می شدند ، همین سوال را مطرح کردم.

امروز دوباره به آن نوشته ها مراجعه کردم و مجددا آنها را مطالعه کردم. عمده نکات آنوقت به شرح زیر بود:

  1. چارت سازمانی شفاف نیست و لازم است حوزه فعالیت افراد تعیین شود
  2. استعدادهای نهفته را کشف کنید
  3. گردش کارها و بروکراسی طاقت فرساست
  4. نیازهای آموزشی را پاسخ گویید
  5. منابع انسانی و نیروی کار شرکت احتیاج به پالایش دارد
  6. امکانات معیشتی، رفاهی و درمانی را دریابید
  7. در انعقاد قراردادهای شرکت و دفاع از حقوق شرکت توجه کنید و جدی باشید

فکر می کنم لازم است ، مجددا طرح این سوال را به جریان بیاندازم. چون معتقدم حتی اگر اقدامات موثری انجام داده باشیم و به برخی از موارد فوق رسیدگی کرده باشیم، پس از رسیدن به سطح کیفی جدید اندیشیدن درباره هدف کیفی جدید و بالاتر از قبل ضروریست.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

مسئولیت پذیری



چندی پیش در یکی از جلسات یکی از اعضا خاطره جالبی از سفرش به ژاپن نقل کرد. این خاطره جالب شاید یکی از دلایلی باشد که نشان میدهد چرا ژاپن درحال پشت سرگذاشتن همه قدرت‌های صنعتی در دنیا است.
وی گفت:
ژاپن که بودم یه روز دوشنبه رفتم سر کار دیدم تو خیابون پر پلیس و شلوغه؛ وضع غیر عادی بود. یه کم پرس و جو کردم دیدیم یکی خودکشی کرده.

البته اینقدر تو ژاپن خودکشی زیاد بود که دیگه خیلی جای تعجب نداشت. پرسیدم: چرا طرف خودکشی کرده؟ فهمیدم طرف مهندس پیمانکار یه ساختمان بوده. قرار بود روز جمعه ساختمان رو طبق قرارداد تحویل صاحبش بده.
روز جمعه ساختمان کارش تموم نشده بود مهندس پیمانکار از صاحب ساختمان دو روز شنبه و یکشنبه مهلت میخواد که ساختمان رو ساعت هشت روز دوشنبه اول روز کاری بهش تحویل بده.
تو این
۴۸ ساعت مهندس و تیمش هر کاری می‌کنند نمی‌توانند کارهای نیمه تمام ساختمان رو تمام کنند و ساختمان رو آماده تحویل کنند.

روز دوشنبه که صاحب ساختمان برای تحویل خونه میاید با جسد حلق آویز شده مهندس پیمانکار مواجه می‌شه. حالا نکته جالب اش می دونی واسه من چی بود؟






این ساختمان فقط نصب پریز برق و نظافتش مونده بود. به دوستان ژاپنی به تعجب می‌گفتم این چه آدمی بود خب چرا خودکشی کرده برای همچین موضوع کوچکی. این دیگه خودکشی نداره که.
آنها با دهان باز نگاه می‌کردند می‌گفتند خودکشی نداره؟ این آینده شغلی‌اش به پایان رسیده بود. دو بار زیر قولش زده دیگه کسی بهش کار نمیداد



شکست وجود ندارد!


جك از يک مزرعه‌دار در تکزاس يک الاغ خريد به قيمت ۱۰۰ دلار. قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحويل
بدهد. اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ جك
آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدي برات دارم. الاغه مرد.»
جك جواب داد: «ايرادي نداره. همون پولم رو پس بده.»
مزرعه‌دار گفت: «نمي‌شه. آخه همه پول رو خرج کردم..»
جك گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده.»
مزرعه‌دار گفت: «مي‌خواي باهاش چي کار کني؟»
جك گفت: «مي‌خوام باهاش قرعه‌کشي برگزار کنم.»
مزرعه‌دار گفت: «نمي‌شه که يه الاغ مرده رو به قرعه‌کشي گذاشت!»
جك گفت: «معلومه که مي‌تونم. حالا ببين. فقط به کسي نمي‌گم که الاغ مرده است.»
يک ماه بعد مزرعه‌دار جك رو ديد و پرسيد: «از اون الاغ مرده چه خبر؟»
جك گفت: «به قرعه‌کشي گذاشتمش. ۵۰۰ تا بليت ۲ دلاري فروختم و 998 دلار سود کردم.»
مزرعه‌دار پرسيد: «هيچ کس هم شکايتي نکرد؟»
جك گفت: «فقط هموني که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم.»
هميشه در هر شكستي يك فرصت جهت بهره‌برداري هست.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

قهرمانان خاموش - خود درگیری مزمن

من در کارم برای تیپ های شخصیتی نیروهای کاری ، گاهی از عبارتهایی استفاده می کنم.

مثلا، قهرمانان خاموش : آندسته از پرسنل سازمانها هستند که صمیمانه درصدد هستند تا برای سازمانشان بدور از هیاهو کار کنند و به دنبال زیاده خواهی هم نیستند.

برخی هم از خود درگیری مزمن در رنج هستند. افرادی که نمی دانند چه می خواهند؟
گاهی هوس می کنند در پیشرفتها سهیم باشند و گاه اسیر حاشیه ها میشوند.
علاقمندند که بهبودی حاصل شود ولی دنبال آن نیز نمیروند و فقط حرکت دیگران را ضایع کنند.
از عدم مسولیت پذیری در سازمان گله می کنند و از طرفی خودشان از زیر کار در میروند و ............

بیست سالگی صالحین

روز جمعه مراسم پایان سال مقطع پیش دبستانی و دبستان صالحین ( مدرسه پسرم) برگزار شد. مراسمی باشکوه و منظم که نشان از تدبیر مدیریتی این مجموعه آموزشی غیر انتفاعی دارد.

مدیر مجتمع می گفت سال آینده ما بیست سالگی مجتمع صالحین را جشن خواهیم گرفت.

با خودم می اندیشیدم که وقتی مدیریت و مالکیت با هم عجین می شوند، چقدر خوب باعث رشد و توسعه مستمر می شوند.
این را مقایسه کنید با یک مدرسه دولتی که چقدر احتمال استمرار حضور مدیر برای یک دوره بیست ساله در آن مقدور می باشد؟؟؟؟!!!!!!!!!

در بحث مدیریت شرکتها هم این پدیده مشهود است. شرکتهایی که بصورت سهامی اداره می شوند و سهامداران اشخاص حقوقی انتصابی هستند، دوام و بقاء مدیریتها ناپایدار است!

ماموریت چینی

امروز با نماینده یک شرکت چینی جلسه داشتم. این فرد سه - چهار هفته است که در تهران بسر می برد و در جلسه می گفت تا سه - چهار هفته دیگر هم در تهران می ماند.

در صحبتهای خارج از جلسه به همکار من گفته بود من آنقدر در تهران می مانم تا بتوانم با یک شرکت ایرانی به تفاهم برسم و در واقع بازار مناسب را برای شرکت متبوعش بیابد.

با خودم می اندیشیدم که چند تا از شرکتهای ایرانی ما برای پیدا کردن بازار در بازار هدفشان این گونه رفتار می کنند؟

کالاهای مالی

سیستمهای اعتباری از پس تلاشی که بشر برای تسهیل مبادلات خود به خرج داد، متولد شدند.

در نوشته قبلی در واقع آنچه که اتفاق افتاده ، تهاتر مطالبات افراد از طریق گردش اعتبارات است!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

از ایمیلهای رسیده

ایمیل زیر بدستم رسیده است. بنظرم یکجای موضوع ایراد دارد.اگر کسی نظری دارد، ممنون می شوم که ارسال کند.

 

درکنار يکي از سواحل درياي سياه.
باران مي بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالي بنظر مي رسد.
درست هنگامي است که همه در يک بدهکاري بسر مي برند و هر کدام برمنباي اعتبارشان زندگي را گذران مي کنند.

ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود.
او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود، اسکناس 100 يوروئي را روي پيشخوان هتل ميگذارد
و براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي رود.

صاحب هتل اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را به قصاب مي پردازد.
قصاب اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک مي رود و بدهي خود را به او مي پردازد.
مزرعه دار، اسکناس 100 يوروئي را با شتاب براي پرداخت بدهي اش به تامين کننده خوراک دام و سوخت ميدهد.
تامين کننده سوخت و خوراک دام براي پرداخت بدهي خود اسکناس 100 يوروئي را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود ميبرد.
داروغه اسکناس را با شتاب به هتل مي آورد زيرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگاميکه دوست خودش
را يکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرايه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.

حالا هتل دار اسکناس را روي پيشخوان گذاشته است.
در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد اتاق هاي هتل برميگردد و اسکناس 100 يوروئي خود را برميدارد
و مي گويد از اتاق ها خوشش نيامد و شهر را ترک مي کند.

در اين پروسه هيچکس صاحب پول نشده است.
ولي بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه بدهي بهم ندارند همه بدهي هايشان را پرداخته اند و با
يک انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي کنند.

خوب است بدانيد، که دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجوديتش، به اين نحو معامله مي کند!!!!

 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

جغرافیا، ICT و TED

هیچ وقت موضوعاتی که حول جغرافیا می گشته است را دوست نداشته ام. همیشه هم از موضوعاتی از این دست فراری بودم. ولی اینروزها استفاده از امکانات GIS برای ارئه خدمات بهتر به مشتریان شرکت و بهره برداریهای که از ابزارهایی مثل گوگل ارتث می توان داشت به همراه تحلیلهای مکانی باعث شده است که به موضوعاتی از این دست هم علاقه پیدا کنم.

ICT در همه حوزه ها باعث شده امکانات در اختیار بشر افزایش یابد، در پزشکی، ارتش، آموزش، خدمات شهری، ورزش و ... سالیانه هزینه های هنگفتی در این حوزه صورت می گیرد و در حال حاضر یکی از ارکان رقابت پذیری اقتصادهای ملی نیز می باشد.

TED وبسایتی است که بسیاری از ویدئوهای مربوط به سخنرانیهای اندیشمندانی را می توانید در آن بیابید و لذت ببرید.


در این ویدئو شما غیر از اینکه به رابطه سلامتی تان با محیط زندگیتان پی می برید، می توانید تلاقی جغرافیا و ICT را نیز لمس کنید.

گزیده مدیریت

گزیده مدیریت یکی از مجلات مدیریتی مورد علاقه ام می باشد. در شماره 104 آن که آخرین شماره است، دو مقاله بنظرم جالب می باشد.

اولی تحت عنوان: رهبری ، نقشی فرا موش شده به موضوع اهمیت رفتار و مسولیتهای هیات مدیره و مدیرعامل می پردازد.
دومی هم تحت عنوان: شناسایی مولفه های تفکر استراتژیک در یک شرکت ایرانی که به مطالعه موردی شرکت همکاران سیستم پرداخته است.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

شاخص رقابت پذیری جهانی

پرسشنامه ای از سوی مجمع جهانی اقتصاد به دستم رسیده است که با سوالاتی که از مدیران کسب و کارها در کشورهای مختلف جهان می نماید، شاخص رقابت پذیری جهانی را برای هر کشور محاسبه می نماید.


در گزارشی که در بسته ارسالی از سوی نماینده این موسسه در ایران ارسال شده، آمده است که از سال 2005 مجمع جهانی اقتصاد، تحلیل رقابت پذیری خود را بر اساس شاخص رقابت پذیری جهانی انجام داده که شاخصی جامع است و بنیادهای اقتصاد خرد و کلان را در اقتصاد ملی در بر می گیرد.


رقابت پذیری به صورت مجموعه نهادها، سیاستها و عوامل تعیین کننده سطح بهره وری کشورها تعریف می شود. سطح بهره وری نیز به نوبه خود یعنی سطح پایانی از رونق که اقتصادها می توانند کسب نمایند. به عبارت دیگر، اقتصاد رقابتی تر می تواند سطوح بالایی از درآمد برای شهروندان خود ایجاد کند. سطح بهره وری نیز تعین کننده نرخ بازدهی و محرک اساسی نرخ رشد اقتصاد است.اقتصاد رقابتی تر اقتصادی است که احتمال رشد سریعتر آن در میان مدت و دراز مدت بالاست.

شاخص رقابت پذیری جهانی با فراهم نمودن میانگینی برای بسیاری از مولفه ها پیچیدگی مفهوم رقابت پذیری را نشان می دهد . همه این مولفه ها در قالب 12 رکن زیر دسته بندی می شود.

  1. نهادها
  2. زیر ساختها
  3. ثبات اقتصاد کلان
  4. بهداشت و آموزش ابتدایی
  5. آموزش عالی
  6. کارایی بازر کالا
  7. کارایی بازرا نیروی کار
  8. سطح توسعه بازار مالی
  9. آمادگی در حوزه فناوری
  10. اندازه بازار
  11. پیشرفته بودن بنگاههای تجاری
  12. نوآوری

آینده کربن بلک تا سال 2015

 

موسسه Intertech   گزارش آینده کربن بلک را تا سال 2015 منتشر کرده است.

 

 این گزارش هم برای تولید کنندگان کربن بلک در ایران و هم برای تایر سازان ایرانی می تواند مفید است.

 

 البته فکر کنم اطلاعات بخش ایران آن حاوی مطالب جدیدی نباشد، ولی بنظرم می آید که تحولات این صنعت خصوصا با خصوصی شدن بازرگانی پتروشیمی و صادرات مواد اولیه دوده سازها و همچنین صادرات مواد اولیه تایرسازها به خارج و حذف قیمتهای ترجیحی ، فعالین این صنعت نیازمند مطالعه تحولات آتی و آینده نگری مربوطه باشند.

 

 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

مدیریت بر خود

دارم کتابی را در مورد مدیریت بر خود می خوانم . این کتاب را نویسنده ای مالزیایی و نچندان سرشناس

نوشته است.
کتاب نکات جالبی دارد از جمله اینکه از این استعاره بارها استفاده می کند که:

Climb your own Everest

در واقع ناظر بر این نکته است که برای رسیدن به قله موفقیت باید بر روی پای خودمان بایستیم!

این روی پای خود ایستادن زحمت دارد ، رنج دارد.

وقتی ما می خواهیم خودمان را مدیریت کنیم یعنی اینکه تلاش کنیم خود را ارتقاء بدهیم یا اینکه بنیانی را بنا نهیم که موارد مهم زیر شما را بهبود بخشد:

  • شغل، کسب و کار، فعالیت کاری، منابع درآمدی، نیازهای شخصی و خانوادگی
  • تواناییها، تخصصها، مهارتها
  • سلامتی
  • عقاید، اصول، تدین
  • علایق، سرگرمیها، آرزوها، هیجانات
  • رفاه
  • پرستیژ، ظاهر ، تیپ
  • روابط خانوادگی
  • موقعیت اجتماعی


No Pain, No Gain

در انگلیسی مثالی هست که می گوید، بدون درد ، چیزی حاصل نمی شود!

در فرهنگ خودمان هم می گوییم: نابرده رنج، گنج میسر نمی شود

فضای کسب و کار شرکت ما، به شدت درحال تغییر است. این تغییرات با خود فرصتها و تهدیداتی را همراه دارد. غلبه بر تهدیدات و صید فرصتها نیازمند تحمل درد است.

این درد از جراحی سازمان، از تعریف حجم زیاد کار، از فشار برای افزایش راندمان، از ایجاد روندهای جدید، از ... بر می خیزد.

امیدورام و مطمئنم که خداوند هم این سازمان را برای بدست آوردن نتایج در خور شأنش یاری خواهد رساند. آرام آرام نتایج زحمات اخیر در حال رخ نمایی است.این همان چرخ لنگری است که در حال سرعت گرفتن است!

سازمان برونگرا ، سازمان درونگرا

با سهیل رضایی عزیز تلفنی گپ می زدم که در لابلای صحبته اشاره به تفاوت سازمانهای برونگرا و سازمانهای درونگرا داشت. ظاهرا در اینخصوص کتابی هم در آستانه انتشار دارد.

من عمیقا هر دو نوع این سازمانها را درک کرده ام. سازمانهایی که از تعاملات بیرونی محدودی برخوردارند. نظیر تولید کنندگان مواد اولیه یا شرکتهای سرمایه گذاری عموما دارای تعداد محدودی سهامدار، مشتری و ... می باشند و عمدتا فعالیت آنها متمرکز بر ارتباط گیری با اشخاص محدود و موثر بر کسب و کارشان می باشد.این سازمانها بیشتر بر روی کیفیت درون سازمان خود و همان گروه محدود مرتبطین متمرکز می شوند. این سازمانها سازمانهای درونگرا می باشند.

اما سازمانهایی که تعداد زیادی سهامدار دارند، خدمات و محصولاتشان طیف گسترده ای از مشتریان را در برمی گیرد، نام تجاری یا برندشان در بازار بر سر زبانهاست و برای سرو سامان دادن به کسب و کارشان باید گستره ای از تعاملات را در دستور کار داشته باشند، اینها سازمانهای برونگرا می باشند.در این سازمانها مدیران ارشد با حجم زیادی از کارها و تعاملات رو برو هستند. حتی یک تماس تلفنی را هم نباید از دست بدهند!

توضیح: این پست را از طریق ایمیل در وبلاگ درج کرده ام.