۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

چالش مدیریت زمان


این روزها آنقدر سرم شلوغ است و برنامه کاریم پر حجم که به خیلی از امور جاری و شخصی نمیرسم!


بزرگترین چالشم محدودیت زمان است و ضعف در مدیریت آن!


با خودم می اندیشم که چه می شد اگر شبانه روز بجای 24 ساعت 42 ساعت بود.آن وقت می توانستم کلی از کتابهای نخوانده ام را بخوانم، کلی از برنامه های کاریم را که معطل می ماند ، انجام دهم و به خانواده ام بیشتر برسم، ورزش کنم و ....


من که در اینجا از برنامه ریزی شخصی بارها و بارها گفته ام ، هنوز نتوانسته ام عملکرد فروردین ماهم را مرور کنم!


واقعا این چالش محدودیت زمان را چطور باید حل کرد؟؟؟؟؟؟؟؟




تبصره: در حدیثی معصوم می فرماید: انسانها حریص آفریده شده اند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

چالش شوق مضاعف به آموزش




در جایی می خواندم که رئیس جمهور آمریکا نقل کرده است در ملاقاتش از کره جنوبی از همتای خود می پرسد مهمترین چالش این روزهای شما چیست؟ و جواب می شنود که ما به شدت در زیر فشار تقاضای جدی و سنگین خانواده ها هستیم برای عرضه بیشتر آموزش در سطح جامعه. چرا که آنها می خواهند فرزندانش از مهارتها و آموزشهای بیشتری بر خوردار شوند.




در مطلب نظام آموزشی و روزگار ما از تجربه خودم در برخورد با رقابت خانواده ها بر سر کوشش فرزندانشان نوشته ام. اما تا حدودی تصورم این بود که شاید این عطش و رقابت به بخشی از جامعه محدود شود. اما بنظر می رسد این موضوع پدیده ای فراگیر است.




روز جمعه مدرسه بسکتبالی که پسر من هم آنجا آموزش بسکتبال می بیند میزبان تیمی از بخشی دیگر از شهر تهران بود تا طی مسابقه ای دوستانه ، همه این نونهالان بتوانند لذتهای رقابت را درک کنند.
نکته قابل توجه، به رفتار اولیای این کودکان بر می گشت که هم وقت گذاشته بودند و آنها را به محل مسایقه آورده بودند و هم اینکه احساسات خود را به طور عجیبی چه هنگام موفقیت و چه هنگام ناکامی فرزندانشان به نمایش می گذاشتند.
نشانه هایی از این دست نشان می دهد که فزونی تقاضا بر عرضه آموزش در جامعه ما هم فابل احصاء می باشد.

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

مسیر تعالی


پیچیدگی ، ذات محیط متغیر و پر تلاطم است و سازمانها و بنگاههای کسب و کار ، متاثر از تغییرات محیطی ، در شرایطی که محیط جهانی و ملی ، تغییرات پیش بینی نشده ای را نظیر شرایط امروز تجربه می کند . انعطاف پذیری ، تنها جایگزین مناسب برای قابلیت پیش بینی خواهد بود. رهبری تغییرات ، ارزشمندترین شایستگی مدیریتی در چنین شرایطی است . آیا سازمانهای صنعتی و تجاری ما توان تغییر مداوم مداوم و حفظ تعادل را با حفظ مقصد و جهت درست ، دارند؟ پاسخ این سوال آسان نیست و نیاز به محک رقابت دارد. اما آنچه مشخص است این است که کسب این توانایی ، تنها برای آنان که به دنبال بقا هستند ، ضروری است.
برای رهبری تغییرات ناگزیر به گام نهادن در مسیر تعالی است. مسیر تعالی یک راه بی پایان ، سخت و دشوار، اما دست یافتنی است. آنچه که مهم است ، این است که اولین گام را برداریم تا حرکت آغاز شود. یک سازمان برای رسیدن به تعالی ، می بایست ویژگی های ذیل را دارا باشد.

ویژگی سازمانهای متعالی

* در یک سازمان متعالی ، اهمیت فزاینده سرمایه های فکری کارکنان درک شده و از دانش آنان در جهت منافع سازمان بهره برداری می شود.
* سازمانهای متعالی از شاخص های عملیاتی به منظور پایش و درک فرآیندها و پیش بینی و بهبود احتمالی دستاوردهای کلیدی عملکرد استفاده می کنند.
* تعالی ، توسعه و حفظ همکاری هایی است که برای سازمان ایجاد ارزش افزوده می کند.
* سازمانهای متعالی بطور فراگیر ، نتایج مهم مرتبط با دستاوردهای مالی را اندازه گیری کرده و به اهداف تعیین شده دست می یابند.
* سازمانهای متعالی به طور فراگیر نتایج مرتبط با جامعه را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
* تعالی سازمانی تلاش برای درک و پاسخگویی به انتظارات ذینفعان سازمان در جامعه است.
* در یک سازمان متعالی سیستم مدیریت فرآیندها برقرار شده است و با بکارگیری سیستم مدیریت فرآیند می توان در مسیر تعالی گام برداشت.
* تعالی سازمانی به معنای طراحی فرآیندهای کلیدی مورد نیاز برای اطمینان از جاری سازی خط مشی و استراتژی است.
* سازمان های متعالی محصولات و خدمات را تولید ، تحویل و پشتیبانی می کنند.
* سازمان های متعالی رعایت مقررات و قوانین را در دستور کار خود دارند و در بعضی مواقع فراتر از الزامات قانونی عمل می کنند.
برای رسیدن به ویژگی های فوق ، سازمان می بایست برای خود مسیر تعالی ترسیم کند.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی داخلی شرکت فولاد خوزستان

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

زندگی موبایلی در راه است!

پسرم تا چند روز دیگر وارد هفت سالگی می شود و شش سالگی را پشت سر می گذارد. چند روزی است مطالبه موبایل می کند! می خواهد موبایل داشته باشد ! برای تماس با دیگری موبایل نمی خواهد، بلکه برای بازی می خواهد! شاید موبایل برای او کارکردی چون پلی استیشن پرتابل یا PSP دارد تا به بازیهایش بپردازد!

موبایل برای خیلی از ما کارکردهای متفاوتی غیر از وسیله برقراری تماس راه دور دارد! کارکردهایی بجای کوک کردن ساعت، دفتر تلفن، تقویم، ساعت مچی، خواندن ایمیلها، نگهداری یادداشت، ردیف کردن کارهایی که باید انجام دهیم، دوربین عکاسی، دوربین فیلم برداری، وسیله پیداکردن مسیر و نشانی خیابانها، وسیله ارنباط با اینترنت، چراغ قوه، دیکشنری و ... امروزه از طریق موبایلها در اختیار ماست.

موبایل جزیی از زندگی ما شده و دست بردارهم نیست! دامنه نفوذ این ابزار در زندگی ما روبه گسترش است و نقش بیشتری را در زندگی ما مطالبه می کند!

امروز دنیای اقتصاد تیتر زده است. استیو جابز بالاخره مصاحبه کرد. و در جمله پایانی استیو جابز می گوید: آینده اینترنت بیش از همیشه موبایلی می‌شود و بیش از همیشه در جهت شبکه‌های اجتماعی پیش می‌رود. این چیزی است که ما روی آن کار می‌کنیم.

دنیای IT در حال جایگزینی M به جای تمامی E ها می باشد و بنظر میرسد که این اتفاق مایه ای است برای یک تحول استراتژیک جدی در صنعت IT

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

آیا وضعیت این روزهای بورس حبابی است؟

بنظر می رسد تجربه تلخ بورس در اواخر 83 و سالهای 84 به بعد ، آنقدر در کام فعالین بازار مانده است که نگرانی از افزایش قیمتهای این روزهای بورس باعث شده، دائما از رشد حبابی شاخصها یاد کنند!

بنظر می رسد وجود همین نگرانی باعث می شود که رفتارهای افراطی در بورس کنترل شود. بگونه ای که الان تا از فعالین بورسی سوال می شود ، اوضاع چگونه است می گویند بازار حرفه ای تر شده و خریدها مبتنی بر تحلیل انجام می شود.

شخصا معتقدم مهمترین علت رشد قیمتها دلگرمی و افزایش اطمینان بازار از نگاه مثبت نظام به بورس نشات گرفته که در ابتدای سال 1389 صریحا به آن اشاره شده است. همچنین رشد قیمت مواد اولیه در جهان خصوصا کانیهای فلزی و غیر فلزی و رونق اقتصاد بی الملل بر این رشد بازار موثر بوده اند.

در حال حاضر اگر چه حجم زیادی از منابع در حال سرازیری به بازار می باشد ، ولی بنظر می رسد با حبابی شدن بازار فاصله داریم. اگرچه شاید برخی از سهم ها در حال نزدیک شدن به سطوح کاذب قیمتی باشند. ولی در وضعیتی که حجم ارزش سهام در بورس با سالهای 1383و 1384 اصلا قابل مقایسه نیست و نوع کنترل و نظارت بورس نیز تغییر کرده و بسیار دقیقتر شده است ، باید بگوییم اطلاق واژه حباب به کل بورس تا حدودی ناشی از ترس است تا واقعیت!

ده شرکت برتر استراتژیک در عرصه فناوری اطلاعات

ده شرکت برتر استراتژیک در عرصه فناوری اطلاعات ، با تیتر IBM همچنان بر صدر عنوان گزارشی است که روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه بازار دیجیتال امروز خود به چاپ رسانده است.
آنچه که بنظر من در این گزارش مهم است . توجه به این نکته اساسی است که این شرکتها تولیدکننذگان استراتژیک صنعت IT می باشند. یعنی سهم عمده ای از این صنعت را به خود اختصاص می دهند.
شرکتهایی که نقش استراتژیک در صنایعی به عده می گیرند، فی الواقع شرکتهایی هستند با توان رهبری بازار، دارای قدرت حمایت از شرکتهای زیر مجموعه و ضعیف تر، دارای بخشهای R&D قوی و دارای توان ایجاد موجهای تحول بتیادی در صنعت

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

مستند شوک - فست فودها 2

دیشب ساعت 22:10 شبکه سه برنامه ای تحت عنوان مستند شوک - فست فودها را پخش کرد که در تلاش بود به سه مقوله بپردازد:




  • عدم رعایت موازین بهداشتی در فست فودها

  • آثار نامناسب تغذیه مبتنی بر غذاهای سریع الطبخ بر بدن انسانها

  • بروز بیماری چاقی و کم تحرکی در افراد خصوصا کودکان، نوجوانان و جوانان

اگر چه موارد فوق صحیح و بجا می باشد. اما بنظر می رسد سازندگان این مجموعه به شدت در تنظیم سناریو بی دقتی کرده اند:


اولا ، قطعا بهداشت در رستورانهایی رعایت نمی شود ، در عوض رستورانهایی هستند که در این زمینه وضعیت قابل قبولی دارند که در این برنامه توجه و اشاره ای به این اقدامات نشد.

ثانیا ، تغییر عادات غذایی جوامع به اقتضای زندگی عصر حاضر ، یکی از پدیده های جوامع امروزی است. در همه جا متخصصین تغذیه هشدار می دهند که چگونه باید برنامه غدایی خانواده ها اصلاح و مرتب شود. لذا صرفا گره خوردن بیماریها به فست فودها بنظر می رسد ، بی انصافی باشد.

ثالثا، کم تحرکی و چاقی کودکان ، نوجوانان و جوانان ناشی از روند نامناسب پرورشی خانواده هاست. در صحنه هایی از این برنامه بازیهای کامپیوتری و علاقه نوجوانان هم مورد توجه بود. ولی باز آوردن آن دیل موضوع فست فودها تعجب برانگیز می نمود.

تهیه کنندگان برنامه هایی از این دست باید متوجه باشند که اقتصادی مثل اقتصاد ما که با معضل اشتغال مواجه است، نباید به این راحتی کسب و کارها را با بحران مواجه کنند!

در حال حاضر تاسیس یک فست فود در تهران با مساحتی حدود 150 متر مربع به حدود دو تا سه میلیارد تومان سرمایه ( با احتساب سرقفلی و دستگاه و ...) نیاز دارد. لذا به چالش کشیدن این سرمایه گذاریها می تواند باعث بروز پیامدهای نامناسبی باشد.

در تجربه جهانی نیز، فست فودها از جنبه های مدیریتی، اقتصادی و حتی سیاسی مرکز توجه بوده اند و هستند. رستورانهای مک دونالد، KFC، ساب وی و ... توانسته اند به عنوان نمونه های مطالعاتی در مباحث مدیریتی جا باز کنند و بر دانش مربوط به چگونگی کسب و کارها بیفزایند.

در حوزه مباحث اقتصادی سهم سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در این صنعت در سطح دنیا قابل تامل است . و دست آخر اینکه از جنبه سیاسی این صنعت توانسته باعث بروز نوساناتی باشد. به عنوان مثال اروپاییها اقدام به ایجاد فست فودهایی اروپایی برای مقابله با نفوذ انواع آمریکایی آن نمودند. یا اینکه در زمان حمله آمریکا به عراق در کشورهای اسلامی مردم از مراجعه به فست فودهای آمریکایی خود داری نمودند و آنها را تحریم کردند. در ایران هم سالها پیش وقتی قرار بود اولین شعبه مک دونالد در رستوران رواق در تهران افتتاح شود، اعتراضات مردمی مانع آن شد و هرگز مک دونالد نتوانست وارد ایران شود.

ایجاد کسب وکارها با کندی انجام می شود ، اما تخریب و تعطیلی آنها با سرعت صورت می پذیرد. لذا بنظر می رسد صدا و سیما با ضریب نفود بالایی که دارد ، لازم است با نگاهی دقیقتر و همه جانبه نگر به موضوعاتی از این دست بپردازد!

CHANGE OR DIE


در کتابفروشی در حال زیر و رو کردن کتابهای مورد علاقه ام بودم تا اینکه به کتاب CHANGE OR DIE برخورد کردم. به یاد داشتم که در وبلاگ نوشته ای تحت عنوان بمیریم یا تغییر کنیم! داشته ام ولی محتوای نوشته به یادم نمی آمد.

نوشته ام را بعدا مرور کردم و دیدم که برگرفته از کتابی نبوده و مطلب خودم بوده است.

ولی برایم خیلی جالب بود که کتابی تحت این عنوان هم به بازار نشر عرضه شده و نشان می دهد که تغییر برای سازمانها آنقدر مهم است که بی توجهی به آن مترادف با مرگ است.

برنامه ریزی شخصی در سال 1389


من بارها در مورد برنامه ریزی شخصی نوشته ام!

سابقه موضوع را در نوشته های سطوح برنامه ریزی شخصی ، ابزار مدیریت برنامه شخصی ، برنامه ریزی شخص 1 ، 2 ، 3 و 4 می توانید ملاحظه کنید.






امسال هم در ادامه مسیری که از سال 1380 آغاز کرده ام، مجددا برنامه سال جدید را البته با متدولوژیی کاملتر در دستور کار قرار داده ام.




در آخرین ویرایش نقشه راه تعالی تدوین شده است. بدین ترتیب که ابتدا مروری بر دستاورد برنامه ریزی شخصی ام طی هشت سال قبل نموده ام، سپس آرزوی آرمانی خودم را تحت عنوان چشم انداز ( Vision) تدیون کرده ام ، در گام بعدی نیز اهداف ترسیم شده اند.



در اینجا سعی کرده ام اهداف را بصورت محدود و کلی تدوین نمایم بطوریک فقط سه هدف کلی را نوشته ام.


بعد از این مرحله نوبت به راهبردها یا استراتژیها رسیده است. برای تحقق هر یک از اهدافم و ذیل آن راهبردهایی ( اقداماتی که از طریق آنها می توان در مسیر تحقق اهداف حرکت نمود) را آورده ام . شاید بد نباشد که بدانید تعداد راهبردهای من 15 مورد می باشد.



امسال برای اولین بار پروژه هایی را نیز تعریف کرده ام. پروژه ها با راهبردها متفاوتند. در راهبردها شما اقدامی را دائمی انجام می دهید مثل کنترل هزینه یا ارتقاء سطح تسلطتان در زبان انگلیسی ، ولی در پروژه ها شما اقدامی را آغاز و در زمانی به پیاین میرسانید. مثل خربد یک خودرو.



درگام آخر هم برای اینکه از اجرای برنامه سال 1389 اطمینان پیدا کنم، با الهام از روش BSC که قبلا توضیحش را داده ام. جدولی تهیه شده و با شاخصهای در نظر گرفته شده کیفیت و کمیت اقدامات را ماهانه اندازه می گیریم.

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

مسئله ای به نام اپل



نمی دانم تا به حال این حالت به شما دست داده است که علیرغم اینکه سالهای طولانی از محصولات مایکروسافتی استفاده نموده و با آنها عجین شده اید ، در این فکر فرو بروید که به سمت اپل و مکینتاش حرکت نمایید و از این محصولات استفاده نمایید؟!



احتمالا عادتهایی که در طول استفاده از یک سیستم به انسان دست می دهد و فایلها و داده هایی که بر اساس سیستم قبلی در اختیار شماست با کوچ کردن به سیستم جدید می تواند دستخوش نوساناتی شود. بدیهی است که هرچقدر شما حرفه ای تر و IT باز تر باشید. از این ریسک کمتر نگران خواهید شد. اما برای افراد معمولی قطعا این کار نگران کننده است.




اپل و محصولاتش آنقدر با استفاده کنندگانشان ارتباط صمیمانه و برقرتر می کنند که باعث شده حتی با افرادی برخورد کنیم که بر سر این محصولات غیرت می ورزند.




این روزها اپل بار دیگر مرکز توجه قرار گرفته است. عرضه محصول جدید اپل به نام iPad هیجانی تازه را در بازار IT ایجاد کرده است.
در این زمانه از شب تا صبح انتظار و صف کشیدن برای خرید محصولی جدید آنهم در اقتصادهای غربی مانوس نیست! در این عصر شرکتها برای فروش محصولاتشان هزینه های هنگفت تبلیغاتی می کنند و در بسیاری موارد شکست می خورند. اما می بینیم که معدود محصولاتی پیدا می شوند که اینگونه با استقبال مواجه می شوند . محصولاتی چون اپل و کتابهای هری پاتر!
قطعا دامنه این استقبال هیجان انگیز با چاشنی تبلیغات تحریک شده است، لیکن راز نهفته ای در رفتار مدیران آن وجود دارد که آنها و محصولاتشان را این گونه متمایز می نماید. کارآفرینی یعنی همین!

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

Big Brother

بعضی وقتها در نشستهای کاری اصطلاحاتی جاری می شود تا طرفین بتوانند منظور خود را به نیکی به یکدیگر منتقل نمایند. اخیرا یکی از دوستان در جلسه ای برای توصیف همکاری شرکتهای کوچک با شرکتهای بزرگ از این واژه استفاده نمود که ما نیازمند در کنار شرکتهای بزرگ هستیم ، چرا که این شرکتها دارای طرفیتها فلان و بهمان هستند و این همکاری باعث ایجاد شرایط برد - برد می شود. و آخر سر صریحا اعلام کرد که آقا ما نیازمند یک Big Brother هستیم.

بنطرم این روش هم در نوع خود روش بدی نیاشد!

تسویه حساب

* در هفته گذشته فرصتی دست داد تا تسویه حساب تهمینه میلانی را ببینم. فیلم مزه گس فمنیستی می داد و از دیدن آن نتنها لذت نبردم بلکه بنظرم رسید ، مردان هم باید اقداماتی را در دفاع از خود در دستور کار قرار دهند!

به هر حال هر چند که منکر آن نیستم که چنین پدیده هایی در جامعه کم نیست ، اما با کیفیت قضاوت کارگردان چندان موافق نیستم حتی در باره داستان سرگذشت زنان فیلم و واکنش تبعی آنها!



* دیشب داشتن وبلاگهای مورد علاقه ام را تا نیمه شب می خواندم ، به این نوشته بر خوردم که کارهای گری بکر در ارزش اقتصادی دادن کار خانگی زنان قدمی از نوع اقتصادی آن در مسیر فمینیسم می تواند تلقی شود!



* و این تیتر " یک زن چینی ولوو را از چنگ فورد در آورد" در تنظیم خبر مربوط خرید ولوو توسط خودروسازی جیلی چین خیلی سنگینی می کند.



* سهیل رضایی عزیز نیز پس از حضور در جمع همکاران ما در دفترچه ای که تدارک دیده شده است، می نویسد در این شرکت فقدان حضور حس لطیف زنانه را می بینم که برای یک سازمان خدماتی که خود به سازمانهای خدماتی دیگر خدمت می رساند، مناسب نیست!

اقتصاد زیر زمینی

در تکمیل موضوع نوشته قبلی تحت عنوان فوتبال و بانکداری الکترونیک این مطلب نیز مفید است.

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

فوتبال و بانکداری الکترونیک

هفته گذشته ، هفته پر نشاط فوتبال ایران بود. هفته ای که هر چهار نماینده ایران در رقابتهای جام باشگاههای آسیا خوش درخشیدند و طعم لذت بخش موفقیت را هم چشیدند و هم به کام ملت چشاندند.

امیدوارم این دستاوردها ادامه یابد.

فوتبال از جمله پدیده های بشری است که برای خود عالمی دارد و مناسبات اقتصادی و مدیریتی آن هم قابل توجه است. برگزاری هر جام جهانی برای کشور یا کشورهایی می تواند حامل دستاوردهای مالی و اقتصادی باشد و محرکی برای بسیاری از صنایع و کسب و کارهاست.

هم اکنون آفریقای جنوبی که میزبان جام جهانی آینده هست در حال جذب توریست از طریق تبلیعات جهانی، جذب منابع از طریق تبلیغات بانکهای خود ، جذب سرمایه ها از طریق تشویق و جذب سرمایه گذاری خارجی و ... می باشد. این ها همه به بهانه و متاثر از جام جهانی است.

در فوتبال پولهای غیر رسمی و رسمی هم جابجا می شود. پدیده قمار و شرط بندی بصورت قانونی و غیر قانونی بر سر فوتبال، باعث جابجایی پول می شود بطوریکه در سال 2003 این مبلغ بالغ بر 56 میلیارد دلار برآورد شده است.

بر اساس احکام اسلام و به دلیل عدم ایجاد ارزش افزوده ناشی از قمار و شرط بندی این اعمال حرام می باشد. لذا کشورهای اسلامی آنرا ممنوع اعلام نموده اند.

در مالزی به عنوان کشوری که برخی از اصول اسلامی بر قوانین مالی ، بانکی و اقتصادی آن حاکم است. شرط بندی ممنوع و گردش مالی و بانکی در این خصوص غیر قانونی است. اما در این کشور به دلیل بافت جمعیتی آن که چینی ها و هندی ها سهم عمده ای دارند، برخی اصول اسلامی هم با تبصره هایی نادیده گرفته شده است. مثلا در منطقه ای به نام گنتینگ کازینویی بزرگ فعالیت می نماید. البته شنیده ام که بانک مرکزی مالزی به شدت گردش پولی آنرا کنترل می نماید.

اخیرا نخست وزیر مالزی با لابی و پیگیری یکی از بزرگترین گروههای سرمایه گذاری این کشور به نام برجایا مواجه شده است که متقاضی دریافت مجوز فعالیت در شرط بندی بر سر فوتبال جام جهانی آتی شده است و نخست وزیر نیز اعلام کرده است که دولت در حال بررسی موضوع می باشد! این موضوع ، موضوع بسیار مهمی است که به هرحال بعد از بحران به کارگیری نام الله توسط کلیسایی در مالزی که باعث در گیریهای مذهبی در سطح این کشور شد، می تواند مشکلاتی را بیافریند. اما به هرحال برای مالزی که در اقتصاد خود کثیری از تناقضهای مربوط به سیاستهای پولی را می پروراند ، کنترل چرخش مالی ناشی از شرط بندی و اخذ در آمد اهمیت پیدا کرده است.

در ایران هم پولهای ناشی از معاملات غیرقانونی به هر حال در جریان می تواند باشد. پولهایی که در معاملات هرمی ، مواد مخدر و ... و یا شرط بندی چرخش پیدا می کنند. لذا امنیت و ثبات اقتصادی ضرورتا حکم می کند که دولت به شدت گردش پول را کنترل نماید تا معاملات بر بستر اقتصاد سالم به چرخش در آید.

بانکداری الکترونیک با بکارگیری راهکارهای جامع خود می تواند بهترین بستر برای این نظارت باشند. توزیع مناسب سخت افزارها، بکارگیری نرم افزارهای مناسب و تسریع در نهادینه شدن فرهنگ بکارگیری تجهیزات بانکداری نوین در کنار قوانین قوی و ضوابط سخت گیرانه می تواند مانع گردش پولها در کسب و کارهای حرام و غیر قانونی گردد.