۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

بکارگیری صحیح منابع انسانی

یکی از خوانندگان محترم وبلاگ در ذیل نوشته لذت مدیریت ، مواردی را به شرح زیر آورده اند:

در پستهای مرتبط به هم در خصوص استفاده از نیروی انسانی شایسته مطالب جالبی بیان کردید. ای کاش کمی واضح تر مطرح می کردید. مثلا چرا در اخراج فرد تعلل کردید؟ چه عواملی باعث شد که به اخراج او فکر کنید؟ آیا این عوامل را به عینه دیده بودید یا نه فقط کسانی برای شما نقل کرده بودند؟ در حال حاضر همکاران آن فرد از چه چیزی در عذابند؟ آیا این فرد مدیر قسمت مهمی است که می تواند این عذاب را ایجاد کند؟ اگر امکان دارد مصادیقی از رفتار این فرد که باعث ایجاد عذاب ( به معنای واقعی کلمه) می شود بیان فرمایید.



این میل به پیشرفت لجام گسیخته در کجای سازمان خسارت وارد کرده است؟


چگونه می شود میل به پیشرفت باعث تخریب شود. چون از لحاظ روانشناسی آنها که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند در خدمت کردن و فعالیت در تیم ها همیشه پیش قدم هستند. بار گروه را به دوش می کشند و سعی در رفع مشکلات دارند.


شاید عده ای توان رقابت ندارند که اینگونه در عذابند.


به هر حال به عنوان یک کیس مدیریتی می شود بر روی آن بحث و بررسی کرد. فکر می کنم این درد مشترک سازمانهای ایرانی در مواجهه با اینگونه افراد باشد. خوشحال خواهم شد به عنوان یک مقاله آنرا ارائه دهم و کمک شما در بررسی این قضیه نکات جالبی به همراه خواهد داشت.



لازم دیدم که در پستی مستقل به مواردی اشاره کنم.

بنظر من کسانی که در خدمت کردن و فعالیت در تیم ها همیشه پیش قدم هستند.و بار گروه را به دوش می کشند و سعی در رفع مشکلات دارند، آنهایی نیستند که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند، بلکه این افراد قهرمانان خاموش سازمانها هستند. کسانی که با فروتنی و شکیبایی خود را وقف پیشرفت سازمان می کنند ، هرگز به دنبال غوغا سالاری و شلوغ کردن نیستند. بلکه با تلاش خود ، امید دارند که دیده شوند و سهمی بیشتر از مسولیتها و بارهای سازمان را بدوش بکشند!

من به عینه دیده ام و تجربه کرده ام، که برخی که میل به پیشرفت لجام گسیخته دارند، سعی نمی کنند از طریق تلاش سهم بیشتری در مشارکتهای در سازمان به عهده گیرند، بلکه با هیاهو و بیان دائمی اینکه ما می خواهیم سهم بیشتری داشته باشیم و البته زحمتی هم نمی کشند، فی الواقع فقط برای بدست آوردن امکانات بیشتر چانه زنی میکنند.

اما واقعیت اینست که یک مدیر نمی تواند دائما به اخراج و جذب پرسنل در سازمانش بپردازد. هر اخراج غیر از بار روانی شدیدی که برای مدیر بوجود می آورد ، کلی هزینه هم برای سازمان ایجاد می نماید، لدا نمی توان انتطار داشت که با دیدن هر ناکارآمدی پرسنلی با اخراج این موضوع حل شود.

البته اخیرا در مورد یکی از همکاران با شناخت فوری وضعیت و بکارگیری وی در ماموریت مناسب، شاهد این هستم که وی تبدیل به نیرویی موثر و قهرمانی خاموش شده است. لذا تاکیدم بر این نکته است که باید این عارضه را سریع شناخت و به دنبال درمان بود.  






هیچ نظری موجود نیست: