۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

راز ناکامی ما در استقرار صحیح طرحهای جامع چیست؟

در بسیاری از مواقع می بینیم که طرحهای جامع (SOLUTIONS)  در شرکتها، سازمانها و یا حتی شهرها و کشورها علیرغم اینکه مطالعات شناخت پروژه، تدوین دقیق صورت مسئله، انتخاب نرم افزار، انتخاب سخت افزار،  اجرای پروژه و ... همگی درست و صحیح انجام شده ، ولی آن solution  کار نمی کند. در واقع بحث من به طراحی و مسائل فنی بر نمی گردد بلکه به این بر می گردد که در مواردی هم علیرغم اینکه همه چیز درست است اما ذینفعان از آن  استقبال نمی کنند.

مثلا، خیلی از شرکتها نرم افزارهای زیادی را می خرند از جمله نرم افزارهای اتوماسیون اداری که گردش نامه ها مکانیزه شود ، ولی اندکی از آنها واقعا سیستم سنتی گردش نامه در کارتابلها را کنار می گذارند و نهایتا سیستم در آنجا مستقر می شود.

یا مثلا بارها شرکت تاکسیرانی تهران تلاش کرد، تاکسیمتر را مستقر کند اما هیچ وقت نتوانسته ملاک تعیین خدمت جابجایی مسافر  بشود.
بنظر می رسد یکی از دلایل ناکامی عدم تعیین رویه های صحیح یا ابزارها و فشارهای نظارتی باشد که در حین استقرار سیستمها بدان توجه نمی شود.


در مثال نرم افزار اتوماسیون اداری سازمانهایی موفق هستند که مدیران ارشدشان سیستم را پذیرفته باشند و با گردش نامه بصورت فیزیکی سخت برخورد کنند.یا در مثال تاکسیمتر ، در تاکسیهای دبی این قانون حاکم است که اگر تاکسیمتر کار نکرد یا فراموش شد که روشن شود و... مسافر نباید وجهی را پرداخت نماید

سایر روشها نیز می تواند به  استقرار کمک کند. از جمله پیوندهای مکرر بین سیستمهای مختلف. که باعث می شود اجبار در فعالیت سیستم بصورت جامع بوجود آید.

مثلا در مثال نرم افزار اتوماسیون لازم است این نرم افزار به سیستم کارگزینی و ... هم متصل شود. یا در مثال تاکسیمتر اتصال آن به سیستم GPRS وAVL می تواند تضمین کننده استقرار آن باشد.

هیچ نظری موجود نیست: