۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

فشارهای روانی

نمی دانم تا حالا چند کتاب خوانده اید که اثر گذاری آن بر روی ذهن و خاطره تان هرگز پاک نشده است و تا مدتها از خواندن آن سپاسگزار می باشید.

در روزهای پایانی اسفند سال 85 پیگیری وصول وام و پرداخت تعهدات شرکتی که در آن شاغل بودم به همراه کلی کارهای ریز و درشت دیگر ، باعث شده بود با روانی خسته و آسیب دیده به استقبال تعطیلات نوروز برویم. لحظات آخر خروج از دفتر کارم با بی میلی سر رسیدها، کتابها و هدایای تبریک سال جدید  را ورانداز کردم و در میان آنها فقط یک کتاب نظرم را جلب کرد که عنوانش این بود: 

نشانه های فشار روانی در مردان

هفته اول تعطیلات نوروز بیشتر به خواب و همراهی با خانواده گذشت و اولین بار بود که پس از اینکه چند روز از ایام نوروز می گذشت حوصله ام سر نمی رفت و نمی خواستم کار را در سال جدید شروع کنم.طی هفته دوم کتاب را مطالعه کردم و بر عکس تصورات قبلی که فکر می کردم فشارهای روانی از طریق فرایندهای پیچیده و سنگین زندگی انسانها نظیر طلاق و مرگ عزیزان و.. حادث می شود . فهمیدم که بسیاری از پدیده های عادی زندگی ما مثل اضطراب دیر رسیدن به یک قرار ملاقات هم چینی نازک روان آدمی را آسیب پذیر می نماید و باید مراقب بود که هم علتهای فشارهای روانی را مدیریت و خنثی نمود و هم از روشهای مقابله و درمان نامناسب استفاده ننمود.

از آن تاریخ تا کنون ، قدر دان دوستی هستم که این کتاب را برایم فرستاده بود و سپاسگزارم که فرصت مطالعه آن رسید. هرچند که با تمام دانسته هایم باز هم مواقعی نمی توانم رفتار خود را کنترل نمایم.

این مقدمه به این دلیل بود که، این روزها در زیر فشار روانی خاصی قرار دارم. هرچند به قول دوست هلندیی که هفته پیش میهمان ما بود از جنس استرسهای مثبت است.( پرسیدیم مگر استرس مثبت داریم؟ گفت وقتی شما می خواهید که ماشین فراری بخرید، استرس مثیت دارید!)
البته نمی خواهم ماشین جدیدی بخرم ولی چالشهای جذاب بازار و صنعت ICT  از جنس استرسهای مثبتی است که با آن روبرو هستیم.


هیچ نظری موجود نیست: