۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

آرزوهای یک ملت


شب گدشته آرزوهای مردم ترکیه در واپسین لحظه بازی فوتبال به نا امیدی بدل شد. حیف!
من تا کنون 5 بار به ترکیه سفر کرده ام (البته فقط شهرهای استانبول و بورسا را دیده ام) اگرچه هیچگاه با این کشور و مردم آن راحت نبوده ام. ( شاید رفتار پلیسها و رانندگان تاکسی در شکل گیری احساس شما به جوامع خیلی مهم باشد) اما فکر می کنم تلاشهای موثر این جامعه برای رشد اقتصادی و حضور بیشتر در عرصه بین المللی قابل ستایش باشد.
در پست قبلی گفتم که برد های ترکیه در ذات خود ارزشهایی بالاتر از فوتبال را می پروراند و دیشب هم بنظرم این موضوع دباره تکرار شد.
کاش کسی بود می گفت دیشب در خیابانهای دسلدورف، اوبرهاوزن، کلن و... اقلیت ترک تا دقیقه 89 چه می کردند.

هیچ نظری موجود نیست: