۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

آموزه های فوتبالی

وقتی علیرغم میل باطنی و اندوهی بی شمار شاهد باخت تلخ تیم ملی ایران، در تهران و در برابر دیدگان میلیونها ایرانی می باشیم. ذهن بدنبال چرایی این ناکامیها می گردد.

اهالی فوتبال بارها راجع به دو جمله تذکر فراوان داده اند. اما مدیران فوتبال یا آن جملات را نمی شنوند و یا با سلیقه خودشان آنرا تفسیر می کنند.
1- فوتبال علم است . در مدریت یک حرفه با مبنای علمی باید دانش، تخصص و تجربه را با هم داشت تا موفقیت حاصل شود.
2- نیمه دوم فوتبال نیمه مربیهاست. پس کسی نتیجه می گیرد که عوامل مدیریت حرفه ای را در ید دارد.

۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

برنامه ریزی شخصی

کتابهای زیادی را دیده ام و خوانده ام که بر توانایی انسان در دست یافتن به اهدافی که برای خود ترسیم می کند ، تاکید دارد.
این کوششها معطوف بر آنست که انسانها پاسخ تلاشهای خود را در چارچوب کوششهایی که بخرج می دهند دریافت می کنند .کوششهایی که ناشی از غلبه میل خواستن بر ذهن، فکر و اندیشه افراد است.
گاه این توصیه ها و رهیافتها آنقدر غیر عملی و نصیحت گونه می باشد که خواننده با دیده تردید بدانها می نگرد.
اکنون سالهاست که شخصا در روزهای ابتدای هر بهار برنامه ای مشتمل بر اهداف خود را تنظیم و طی سال تحقق آنرا پیگیر می شوم.از سال 1380 که این کار آغاز شده ، تا کنون هم روش تنظیم آن کیفی تر شده و هم دستاوردهای آن چشمگیر تر!
بگونه ای که الان می توانم دوستان را دعوت کنم این کار را تجربه کنند.
مطمئن باشید که نتایج خارق العاده است.

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

سایز آدمها

قبلا در پستی راجع به سایز رهبران شرکتها نوشتم. الان می خواهم از سایز آدمها بگویم. آدمهایی که تصادفا و از بد حادثه شده اند عضو هیات مدیره و مدیرعامل شرکتها و ... آدمهایی که تا از مسئولیتی عزل می شوند همه کارها را قفل می کنند که بگویند ما رستم دستان بودیم و جدیدیها بی عرضه!
امیدوارم دفعه بعد مجبور نشوم از سایز گوساله ها بنویسم!

هر گز تسلیم نشوید


استمرار و پیگری بیرحمانه تا رسیدن به خواسته ها، اهداف، آرمانها و آرزوها در بیان ساده و در عمل سخت است و موفق کسی است که سختیها را بجان بخرد

۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

كارگران شركت فورد به بقاي كارخانه كمك كردند

یک مطلب جالب یکی از دوستان ارسال کرده که شاید برای شما هم خواندنی باشد.

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

راز سرمایه


در حال مطالعه کتاب راز سرمایه نوشته هرناندو دوسوتو هستم. حال و روز این روزهای نظام اقتصاد لیبرال هم این کتاب را خواندنی تر می کند.
نویسنده در جایی می گوید:
اکثر مردم فقیر این کشورها [ کشورهای توسعه نیافته] صاحب دارایی هستند اما فرایندی ندارند که مالکیت آنها را نشان داده و سرمایه ایجاد کند. آنها خانه دارند و نه حق مالکیت، محصئل دارند اما نه سند فروش، کسب و کار دارند اما نه شخصیت حقوقی آنرا.فراهم نبودن این نمادهای ضروری عاملی است که توضیح می دهد چرا مردمی که هرگونه اختراع غربی از گیره کاغذ تا رآکتور اتمی را اقتباس کرده اند، نتوانستند سرمایه کافی تولید کنند تا سرمایه داخلی خود را به کار بیاندازند.
این همان راز سرمایه است . حل این راز مستلزم درک این نکته است که چرا غربی ها، با باز نمایی دارایی ها از طریق اسناد مالکیت قادر به دیدن و بیرون کشیدن سرمایه از آنها هستند.

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

تکنولوژی، حافظه، هاکوپیان، مارکتینگ

اول اینکه تکنولوژی دائما در حال فربه شدن و جا باز کردن و جا گرفتن هست. دامنه این گستره تا کجاست خدا می داند. حالا دیگر دفترچه های یادداشت جای خودش را به وبلاگها داده! تقویم و سررسید منسوخ شده و اوتلوک و کلندر گوگل جایگزین شده و ...

دوم اینکه تکنولوژی از یکطرف فراموشی آور شده و از سوی دیگر باعث نظم شخصی شده است.
حال چگونه؟
من سالهاست که از امکانات اوتلوک استفاده جدی می کنم یعنی تمام قرارهای ملاقات، پیگیریها، سالروز تولدها، کارهایی که باید انجام دهم ، ایمیلها، اطلاعات مورد نیاز مثل کدپستی و ... را در اوتلوک نگه داری می کنم. این موضوع باعث شده با پیغامهای اوتلوک یادم بیاید که امروز مثلا باید هزینه شارژ منزل را بپردازم یا اینکه سالگرد تولد یکی از دوستان است و ... نکته جالب اینکه این وابستگی آنقدر جدی شده که هفته گذشته صبح اول وقت حین رانندگی از منزل به سمت دفتر کارم تلفنی با برادرم صحبت طولانی داشتم وقتی رسیدم و کارم را شروع کردم با روشن شدن کامپیوتر و باز شدن برنامه اوتلوک فهمیدم که امروز روز تولد برادر گرامی است. خلاصه دوباره زنگ زدم و کلی عذر خواهی کردم که صبح یادم رفت تبریک عرض کنم.

سوم اینکه امروز صبح سرایدار منزل دو پاکت نامه به من داد. فوری معلوم شد که هر دو از طرف هاکوپیان ارسال شده است. من در این پست قبلا هم در مورد هاکوپیان نوشته ام .
خلاصه اینکه در پاکت اول یک کارت تبریک سال نو بود .( که خیلی غیر منتظره نبود) بعد متنی حاوی دعوت از مشتریان جهت معرفی پرسنل جدید به هاکوپیان یا به عبارتی دعوت به همکاری ( که جالب بود ) و دسته آخر نامه نسبتا طولانی یک صفحه ای که ضمن توضیح وضعیت اقتصاد سخت اینروزهای جهان به برنامه های هاکوپیان در اربطه با اداره بهتر شرکت می پرداخت و در آخر هم سیاستهای تخفیف به مشتریان را به منظور کاهش قیمتها اعلام می کرد ( که تخفیفها تناسبی با بحثهای اولی نداشت)

چهارم اینکه با ابهام پاکت دوم هاکوپیان را باز کردم چون نمی توانستم حدس بزنم که محتوای آن چیست. اما زود معلوم شد که کارت تبریک سالگرد ازدواجم هست. بلافاصله یادم افتاد مه امروز سالگرد ازدواجم هست و امثال این موضوع را هاکوپیان قبل از اوتلوک به یادم انداخت!
واقعا مارکتینگ هاک.پیان را دوست دارم چون مستمرا شیوه های مارکتینگش را بکار می گیرد و ارتقا می دهد.

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

هنری فورد

گردهم آمدن شروع است،
با هم ماندن پیشرفت،
همکاری موفقیت.

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

مسیر تعالی از کدام سو؟؟؟!!!



شب گذشته در مراسمی شرکت کردم که مدیران ارشد و همه پرستل شرکتی گردهم آمده بودند تا گفت و گویی در قامت جشن پایان سال داشته باشند.


پیامهای این نشست واضح و روشن بود. می خواهیم بهترشیم، برتر باشیم، بهتر کار کنیم ، مشتری بیشتری داشته باشیم و ...

شاید آنقدر خواسته ها روشن و بدیهی بود که خیلی سریع به راهکارها اشاره شد. در واقع بدون معطلی مسیرهای تعالی نیز تعیین شد.

پیامهای صریح بر انضباط سازمانی همراه با سختگیریهای بیشتر در سال 88 تاکید می کرد. این موضوع مهم شاید برای جمع اندکی هم دلهره آور بود. تا جایی که مجری جلسه برای تلطیف فضا گفت : خیلی هم نگران تهدیدها نباید بود ، چرا که با شناختی که من داردم مدیران ارشد گروه در توجه به پرسنل همیشه اقدامات شایسته ای را انجام داده اند.

اما شاید قبل از تعیین مسیرهای تعالی لازم باشد نکاتی را برای سازمانهایمان روشن کنیم.


جیم کالینز در کتاب بهتر از خوب که گزارش مطالعات پنج ساله خودش و 21 نفر از تیم مطالعاتی اش در مورد دلایل رشد پیوسته و متعالی شرکتهای آمریکایی طی 30 سال می باشد که از وضعیت معمولی به عالی ارتقاء یافته اند، می گوید: گمان می کردیم رهبران شرکتهای برجسته در وهله اول به تعیین آرمان و راهبرد جدید سازمانهای خود می پردازند. اما در جریان کار معلوم شد نخست افراد شایسته را سوار اتوبوس می کنند و افراد ناجور را از آن
پیاده می کنند و هر کس را در جای خود می نشانند و سپس مقصد اتوبوس را معلوم می کنند.....
افراد مهمترین دارایی ما [ شرکتهای برتر] نیستند. افراد شایسته مهمترین دارایی حساب می
شوند.

در ادامه می گوید:

همه شرکتها فرهنگ دارند وبعضیها انضباط، اما شمار شرکتهایی که فرهنگ
انضباط
دارند اندک است.اگر کارکنان شرکت پرورده و منضبط باشند، سلسه مراتب
لازم نیست. اگر فکر منضبط داشته باشیم بی نیاز از بروکراسی خواهیم بود.اگر فرهنگ
انضباط با اخلاق کارآفرینی ترکیب شود، معجزه ای به نام
عملکرد درخشان پدید
می آورد.

لذا با کمال تاسف می بینیم که سازمانهای ما حرفهای جدی خود را که مبانی آکادمیک هم دارد وقتی بیان می کنند به تهدید ترجمه می شود. یا اینکه گفته می شود باید به نیروی انسانی فرصت کسب مهارت داد.


اما واقعیت اینست که بیزینس بقدری بیرحم است که سازمانها را نمی توان با رودربایستی اداره کرد.

و رهبران شرکتها هم باید بدانند کلی کار مقدماتی قبل از انتخاب مسیرهای تعالی دارند.




۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

عملکرد تابعی از ....

عملکرد شرکتها تابعی است از متغیرهای برونزا و متغیرهای درونزا.
متغیرهای برونزا مجموعه متغیرهایی حاکم بر فضای کسب و کار شرکتها را تشکیل می دهد که چندان در اختیار مدیران نیست ولی روی عملکردشان موثر است. البته گاها مدیران و بنگاهها هم روی فضای کسب و کار موثرند که البته نسبت ضعیفتری دارد.

متغیرهای درونزا متغیرهایی است که در اختیار مدیر و تحت نظارت و ناشی از عملکرد اوست. بسیاری از شرکتها در حوزه متغیرها کلی کار معطل و زمین مانده دارند که اگر دست به اقدام و اصلاح بزنند می توانند عملکرد خوبی به جا بگذارند.

گاهی هم این فضای کسب و کار متغیرهای برونزا سرپوشی است برای توجیه ناکارآمدی برخواسته از ساماندهی نامناسب متغیرهای درونزا.

آلبرت شوایتزر جمله ای دارد که می گوید: وقت آن رسیده است که از نسبت دادن مشکلاتمان به محیط و شرایط دست شوییم و بیاموزیم که اراده و مسوولیت پذیریمان را جلا دهیم.