۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

کی حقوق بپردازیم؟

این سوال شاید به ظاهر پاسخی بدیهی داشته باشد . اما در عمل مدیران کسب و کارها همواره در مورد آن فکر می کنند و گاهی تصمیماتشان درست و گاهی هم اشتباه می باشد. مثلا:

1- مدیران پروژه یا مدیران کسب و کارهایی مثل کار ساختمانی یا رستورانداری اغلب حقوق و دستمزد کارگزانشان را کامل نمی پردازند و همواره کارگر از کارفرما طلب کار است. راز این عمل بر می گردد به این واقعیت که کارگزان اینجور کسب و کارها اغلب روستایی و فصلی هستند و تا حقوق خود را دریافت می کنند به زادگاه خود بر می گردند و تا پولشان تمام نشود عملا به سر کار خود بر نمی گردند. این اتفاق باعث می شود که کارفرما قادر به برنامه ریزی نباشد.

2- بعضی ها دستمزد را مخصوصا دیر می پردازند تا پرسنلشان همیشه از اینکه حقوقشان را بلاخره دریافت می کنند ، سپاسگزار باشند. گویی به مرگ می گیرند تا پرسنل به تب راضی شوند. اینگونه رفتارها معمولا در بخشهای خصوصی متداول است. ضمن اینکه پرداخت سایر تعهدات همواره در نزد مدیران با این منش در اولویت بیشتری قرار دارد.

3- بعضی از کسب و کارها هم به اقتضای تنگنای ناشی از جریان نقدینگی، ناچارا با تاخیر در پرداخت حقوق و دستمزد مواجه هستند. این حالت مبتلابه بسیاری از شرکتهای اعم از دولتی، عمومی و خصوصی است. جالب اینکه در یکی از جلسات برنامه ریزی در شرکتی که مدیرعامل آن بودم در زمانی که همکارانم درباره مزیتهای شرکت صحبت می کردند. پرداخت به موقع و بدون تاخیر حقوق و دستمزد را یکی از مزیتهای شرکت نامیدند.

4- برای بعضی از مدیران پرداخت به موقع حقوق و دستمزد شاخص توانایی مدیریتی آنهاست . شخصا هم بر این باورم که مدیر قوی مدیری است که قادر است جریان نقدینگی را درست مدیریت کند. برای من این موضوع آنقدر مهم است که در هرجا که مدیرم هر روز صبح اولین گزارشی که باید روی میزم باشد و مطالعه کنم گزارش نقدینگی است. همچنین به صراحت به سازمانم اعلام می کنم که خط قرمز من پرداخت به موقع حقوق و دستمزد و تامین مواد اولیه هست . همین نظم باعث می شود که شما با بانکها و شرکای تجاری بد حسابی نکنی و از مشتریها هم با دقت ثمن معامله را وصول کنی.
یادم هست روزی که وارد کربن ایران شدم 26 شهریور بود و مدیرمالی گزارش داد که ما هر ماه حول و حوش بیست و دوم حقوق می دهیم ولی الان نقدینگی نداریم ، ضمنا موچودی مواد اولیه هم به مرز مینیمم کاهش پیدا کرده و فروشنده ها هم برای فروش مواد اولیه پیش پرداخت نقدی مطالبه می کنند، از طرف دیگر از اول مهر هم بر اساس برنامه از پیش اعلام شده باید روزی 80 میلیون
تومان سود سهام پرداخت کنیم. همه این موارد چیزی در حدود یک میلیارد تومان نقدینگی می خواست که شرکت در آن لحظه کمتر از صد میلیون تومان نقدینگی داشت. البته با توجه به پتانسیلهای موجود در آن زمان مسئله سریع حل شد و به لطف خدا، هیچگاه در طی سالهای مدیریت در این شرکت ما با مشکل کمبود نقدینگی به شکلی که آبروی مدیریتیمان مخدوش شود ، مواجه نبودیم و بعدها شرایط شرکت نشان داد که این دسیپلین ناشی از چه میزان قدرت مدیرتی بوده است.

5- هرچه شرکتی دارای پرستل بیشتر یا به مصرف کننده نهایی کالا و خدمات نزدیکتر باشد یا دارای برند ( نام تجاری ) مشهور تری باشد باید دقت نماید که تاخیر در پرداخت حقوق و دستمزد باعث مخدوش شدن جایگاه اجتماعی او خواهد شد. مثلا پرسنل تصور می کنند که شرکتی که در آن کار می کنند ورشکسته است که حقوق را دیر می پردازد و این خبر ممکن است در فضای کسب و کار آن شرکت بپیچد.


4-

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام. امروز اين جملات زيبا را با خودم تكرار كردم و كلي انرژي مثبت دريافت كردم. باشد كه براي شما نيز انرژي بخش باشد.
با احترام
دوست شما
ناشناس(78)
پروردگارا، تو را سپاس می گویم
پروردگارا، تو را شکر می کنم
.... برای تمام نعماتی که امسال به من ارزانی داشتی
... برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی
... برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی
تورا شکر می گویم برای سلامتی و بیماری ، برای غمها و شادیهائی که امسال به من عطا کردی.
تو را شکر می گویم برای تمام چیزهائی که مدتی به من قرض دادی و سپس باز پس گرفتی .
خدایا، شکرت برای تمام لبخندهای محبت بار، دستان یاری رسان، برای همه آن عشق و محبت و چیزهائی شگفت انگیزی که دریافت کردم.
شکر برای تمام گلها و ستارگان، برای فرزندان و عزیزانی که دوستم دارند.
خدایا، تو را شکر می گویم برای تنهائیم، برای شغلم، برای مسائل و مشکلاتم، برای تردیدها و اشکهایم، چرا که همه اینها مرا به تو نزدیکتر کرد.
تو را شکر می گویم برای تداوم حیاتم، برای اینکه سرپناهی در اختیارم نهاده ای، برای غذایم و برای برآورده کردن تمام نیازم.
امسال چه چیز در انتظارم است؟
پروردگارا، همان را می خواهم که تو برایم خواسته ای.
تنها از تو می خواهم:
آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هرآنچه بر سر راهم قرار می دهی تو را ببینم و خواستت را.
آنقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم
و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل عشق نسبت به خودت و آنان که در اطرافم هستند.
پروردگارا، به من بردباری، فروتنی،
و تسلیم و رضا عنایت فرما
خدایا، مرا آن ده که مرا آن به ،
و آنچه را که نمی دانم چگونه از تو بخواهم
پروردگارا، به من قلبی فرمانبردار، گوشی شنوا، ذهنی هوشیار، و دستانی ساعی عنایت فرما تا بتوانم تسلیم رضایت گردم و آنچه را که به کمال برایم خواسته ای بدیده منت بپذیرم.
خدایا، بر تمام عزیزانم برکت و بهروزی عطا کن، و صلح و دوستی و آرامش بر قلوب انسانها حاکم گردان .
آمین

ناشناس گفت...

با سلام
در یکی از سایت ها خواندم:
اینکه آمریکایی ها معتقدن که اگر کارگری برات به اندازه ده دلار کار کرد به همان اندازه ده دلار بهش بده
اما انگلیسی ها می گن اگر کارگری به اندازه ده دلار کار کرد پنج دلار بهش بده و اجازه بده به اندازه سه دلار دزدی کنه، اینطوری طرف به هوای همان میزان دزدی که فکر می کنه با زرنگی به دست آورده کارش را ترک نمی کنه و ادامه می دهد و تازه اینطوری همیشه ماستخور طرف تو مشت کارفرماس تا خواست اعتراضی کنه سریع مدارک دزدی را رو می کنه و حال یارو را می گیره.و توی دستمزدش هم دو دلار صرفه جویی کردی.

کمی فکر کنید، این وضعیت دوم براتون آشنا نیست؟

تو این جور شرایط معمولا اون کارگرایی که دزدی می کنن و به خیال خودشون دارن از سهمشون بیشتر می برند, سعی می کنن وضعیت را همانطور نگه دارند و با خیلی از سیاستهای هرچند نابهنجار کارفرما کنار میان, چرا چون فکر می کنن که اگر ورق برگرده این منبع درآمدشون از بین میره. کلا می دونند که شایستگی جایی که هستن را ندارند(هرچند که اغلب برعکس تظاهر می کنند)برای همین با کسانی که با کل سیستم مخالف هستن, علنا و یا غیر علنی دشمنی می کنن.

ناشناس گفت...

در مورد پرداخت دیرتر از موعد، با تفکر ایجاد زمان بیشتر و ایجاد یک فرصت (هر چند ظاهری) به یاد اسناد پرداختنی مدت دار، منجر به ایجاد مطالبات مدت دار به تأمین کنندگان و... می افتم. هرجند انتقال عاقلانه پرداختها از سوی بنگاه کسب و کار به آینده، موجب ایجاد یک جریان نقدینگی معتدل و ایجاد قدرت مقطعی در مدیریت نقدینگی می گردد اما فراموش نکنیم که:
1. این تصور ظاهری وجود دارد که هر جه دیرتر بپردازی بیشتر میبری؛ معمولا نتیجه این تفکر جز ایجاد عادت به بی نظمی بی دلیل حاصلی ندارد. به علاوه شرط لازم این تکنیک داشتن سیستم مالی قوی، به علاوه نمودار cash flow کاملا مدیریت شده است.
2. در مورد نظر دوستمان (بخش دوم) روش انگلیسی باید بگویم جنین روشی حتی اگر اجرائی شود، از سمت کارفرما نیاز به سیستم نظارتی tight و strict خواهد بود که بعید می دانم الف- در سازمانهای بزرگ جنین چیزی ممکن باشد. ب- صرف چنین انرژی جز محمدودتر کردن منابع با ارزش مدیریتی نتیجه ای جز ایجاد یک اینرسی دقیقا برعکس بزرگ شدن سازمان شود. یعنی به عبارتی دیگر روشی به کار گرفته شده است که ذاتا مانع توسعه بنگاه میگردد.

3. مقایسه پرسنل با تامین کنندگان امری اشتباه خواهد بود. داشتن کارمندانی که طبقه اول هرم نیازهای Maslow را پشت سر گذاشته اند منابع ارزش افزوده از جنس بی نظیر ایجاد مینماید که حتی با وجود پیش بینی های مورد شماره 2 در مقایسه ما را جلوتر نگاه میدارد.