۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

صندلی داغ و چراغ خاموش

شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) از بسیاری جهت ها، وزن بالایی را در اقتصاد ملی بخود اختصاص داده است. سهم عمده این گروه بزرگ در تولید سیمان، دارو، مشتفات نفتی، کاشی و سرامیک، کاغذ کرافت،کاغذ تیشو و بسیاری نمونه های بزرگ و کوچک دیگر از یکسو و تعداد صندلیهای هیات مدیره بسیاری که مدیرعامل شستا سرنوشت آنها را تعیین می کند از سوی دیگر و دلایل دیگری از جمله شراکتهای متعدد با بخشهای دولتی، عمومی ، خصوصی و خارجی سبب شده که سکانداری این مجموعه عظیم بر مذاق خیلیها خوش آید.
اما در صدر اساسنامه این شرکت آمده است که ماموریت شرکت: حفظ و ارتقاء ارزش ذخایر سازمان تامین اجتماعی است. در واقع حق بازنشستگیی که بیمه شدگان در دوره کارشان به سازمان می پردازند قرار است بگونه ای توسط شستا مدیریت و سرمایه گذاری شود که در زمان بازنشستگی بیمه شده بصورت حقوق بازنشستگی و با حفظ ارزش آن پس انداز دوره جوانی به وی پرداخت گردد. یعنی مهمترین کارکرد صندوقهای تامین اجتماعی به عنوان صندوق بین النسلی درگرو ایفای وظیفه صحیح توسط شستا به عنوان متولی حفظ و ارتقاء دهنده ذخایر سازمان می باشد.
همین ماموریت خطیر باعث شد که مدیران عامل شستا از بدو تاسیس همواره تمامی کوشش خود را معطوف به اداره بهینه شستا نمایند و سیاست چراغ خاموش را به منظور فاصله گرفتن از حاشیه ها در پیش بگیرند. اما شستا آنقدر بزرگ و بزرگتر شد که قابل مخفی شدن نبود و نیازی به روشن کردن چراغها نداشت چون آنقدر بزرگ شده که نور افکنها تمام زوایای آن را حتی علیرغم چراغهای خاموشش روشن کنند.
با آمدن آقای کبورانی به عنوان مدیرعاملی از جنس منتخبین دولت نهم، سیاست چراغ خاموش به فراموشی سپرده شد و شستا بازیگر عرصه مطبوعات گردید و از حاشیه ها هم استقبال نمود.اما با پایان دوره عمر کوتاه مدیریتی ایشان در شستا دو مدیرعامل بعدی شاید سلیقه مدیران اسبق شستا را بیشتر ترجیح دادند. خصوصا آقای مهندس یزدانجو که برآمده از خانواده بزرگ شستا ست طی دو سال اخیر بنظر می رسد کوشش نموده حاشیه های شستا به حداقل برسد.
اما مدیرعامل شستا بر صندلی داغ نشسته است . صندلیی که علاقمندان زیادی دارد. شاید این صندلی به داغی و جذابی صندلی سرمربی تیم ملی فوتبال باشد با این تفاوت که فوتبالیها علاقه خودشان را پنهان نمی کنند و احتمالا علاقمندان صندلی مدیرعامل شستا آنرا تنها برای خدمت می خواهند بیایند!
حدود یکماه است که شایعه تغییر مدیرعامل شستا بر سر زبانهاست و اوج آن رسانه ای شدن تغییرات در عصر دیروز و توقف تغییرات طی امروز صبح بود. نکته جالب اینکه طی این فعل و انفعالات تنها کسی که سکوت پیشه کرده است مدیرعامل فعلی شستا ست.
شاید مدیرعامل شستا شخصا علاقمند باشد که بار مسولیت را زمین بگذارد و کمی آرامش داشته باشد. اما اکنون در آستانه برگزاری مجامع شرکتها با این اوضاع نابسامان مالی و عملیاتی شرکتها چگونه می توان به تغییرات تن داد و آنگاه حفظ و ارزش ذخایر سازمان تامین اجتماعی را منتظر بود؟
مسولیت اجتماعی همه مدیران عامل خصوصا مدیرعامل شستا حکم می کند تا آنجا که می شود تلاش نمایند تا عمر مدیرتشان استمرار یابد . چراکه ثبات در مدیریت شرط حرکت به سمت تعالی سازمانهاست.
تیم کاریی که در شرکتها تشکیل می شود متاسفانه با تغییرات مدیریتی به شدت دستخوش تغییر می شود و بنظر میرسد در سطح بازار سرمایه این آفتی پر اهمیت تلقی شود. البته نیک می دانم که واقعیت تلخ فرهنگ کاری ما باعث شده در بعضی اوقات اعضای این تیم کاری خویشتنداری را از دست داده و به بیعت با منتخبهای بعدی بپردازند.
امافراموش نکنیم که با رفتن رهبران سازمانها ایده ها هم با آنها به فراموشی سپرده می شود.

هیچ نظری موجود نیست: