۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

سرم شلوغ است




از چه روست که بعضی مدیران مشخصا وقت کم می آورند، در حالی که کارکنانشان مشخصا کار کم می آورند؟


خوشبختانه سازمان ما که اینطوری نیست.
اما واقعا اینروزها خیلی شلوغ پلوغ شده! گاهی ساده ترین کارها هم از برنامه روزانه ام حذف می شود. امروز صبحانه و ناهار صرف نشد و حوالی ساعت 16 وقتی چشمم کمی سیاهی رفت ، فهمیدم اوضاع خراب است.
گله ای از کسی نیست ، از وضعیت لذت هم می برم چون از روند پیشرفت امور ناراضی نیستم .
فقط از خودم گله دارم که نمی توانم بیشتر از این اینجا بنویسم و دوم اینکه خودم به همه توصیه میکنم فرصتهایی را برای تفکر اختصاص دهید و غرق در روزمرگی نشید. اما خودم دارم گرفتارش می شوم.
به هر حال خدا را شکر که حرکت به سمت تعالی چنان به انسان گرمی می دهد که خستگی را حس نمی کنی.

هیچ نظری موجود نیست: