۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

فشارهای روانی مدیران

مدیر (البته از نوع متعهد آن) در تلاش است سازمان خود را از شرایط موجود به سطح کیفی بالاتر ببرد.
نتیجه این تلاش با شاخصهای کمی قابل اندازه گیری است.صورتهای مالی شرکت و ساده ترین شاخصها مثل اندازه مقداری تولید، مقدار کمی محصول فروش رفته، ارزش فروش و... به سادگی نشان میدهد بین دو دوره سازمان چه وضعی داشته است. حال اگر سازمانی خود را با ابزارهای کامل تری مثل EFQM اندازه گیری کرده باشد. خوب است چون می تواند تصویر بهتری از موقعیت خود و کوششهایش ارائه نماید و راه پیشرو را مطلوبتر بپیماید.
این میل حرکت بسمت تعالی و بهتر شدن، در کنار سایر چالشهایی که هر بنگاه اقتصادی بعضا با آن در حال دست و پنجه نرم کردن است . مثل بیرحمی حاکم در بازار، رقابت با رقبا، حفظ بازار و ممانعت از تحلیل قوای در بازار ، پیش بینی فضای کسب و کار در کنار چالشهای درون سازمانی مثل ساماندهی گردش نقدینگی، بهبود فرایندها، پاسخگویی به نیاز کارکنان و... بعضا می تواند بسته به نوع بنگاه از موضوعی برای اندیشه تا چالشی برای تصمیم گیری دشوار و حتی تا مشکلی بغرنج باعث فشار روانی در مدیران گردد.
بی شک مدیران سازمانها در معرض این فشارهای روانی هستند و البته آسیب هم می بینند.

هیچ نظری موجود نیست: