۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه

مدیریت ازدحام جمعیت و مشتری مداری


رفتم کنسول چین در مالزی برای اخذ ویزا.
یک سالن حدودا سیصد متری که آنقدر جمعیت در آن فشرده شده بود که حد نداشت ( عکسی با موبایل گرفتم که شاید فضا را بتوان تصور کرد)
دستگاههای تهویه و خنک کننده جوابگوی جمعیت نبود و دستگاه شماره دهنده هم خراب بود. صفهایی که به هفت گیشه ویزا و یک گیشه صندوق و یک گیشه دریافت ویزا منتهی میشد همگی در هم پیچیده بود و پیدا کردن آخرین نفر صفها محال بود. میز اطلاعات هم اطلاعات کافی نداشت و باعث شد کلی وقتم تلف شود.دریغ از یک اطلاعیه که گردش کار را توضیح دهد.
اما مردم باصبوری و بدون اعتراض ایستاده بودند.اکثرا ساکت بودند،بعضی روزنامه و کتاب می خواندند، برخی با اطرافیان صحبت و عده قلیلی هم با موبایل و وسایل دیگر بازی می کردند.
داشتم با خودم فکر می کردم که اگر این وضعیت در ایران بود چه می شد؟ چون اینجا هم بعضیا یواشکی می خواستند توصفها خودشون رو جا بزنند.اما آنها با یه تذکر بدون مقاومت میرفتند ته صف .
به خودم گفتم کسی با کسی اینحا دعوا نمی کنه که! یک دفعه یک مالایی با یک مرد هندی شروع به دعوای شدید لفظی کرد که با وساطت نگهبان موضوع ختم شد.جالب اینکه نگهبانه رفت روی صندلی و با ترکیبی از انگلیسی و مالایی فکر کنم گفت: اینجا سفارت چینه مثل سرزمین چین هست! اگر به پلیس زنگ بزنن هر دو تون رو پلیس میبره پس ریلکس باشین!
اما من می خواهم نتیجه های زیر را بگیرم:
1. وقتی توی ایران از عدم توجه به مشتری مداری گله می کنیم فکر نکنیم در سرزمینهای دیگر وضع اینطور نیست.
2. سعی کنیم توی جاهایی که مسولیت داریم از اینکارها نکنیم
3. کمک کنیم تا صبوری در جامعه ایران بیشتر شود
4. اگر دستگاهی خراب میشه ، سریع تعمیرش کنیم
5. مدیریت ازدحام جمعیت مسئله مهمی هست که خیلی از کشورها به روشهای علمی و آکادمیک آن بی اعتنا هستند.
6. مسخره هست که آدم از یک کشور جهان سومی بره توی یک کشور جهان سومی دیگه زندگی کنه!

هیچ نظری موجود نیست: