۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

پرواز

سال قبل روز 22 اکتبر از تهران رفتم پاریس و از پاریس دسلدورف.
در دوسلدورف هر دو سال یکبار نمایشگاه بسیار بزرگی جهت ارائه آخرین دستاوردهای صنایع پلاستیک، رنگ، لاستیک و صنایع جانبی برگزار می گردد تحت عنوان نمایشگاه "کا" که بسیار دیدنی و در خور توجه است.
اما نکته ای که می خواستم بگم بر می گردد به پرواز تهران – پاریس سال قبل . در هواپیمای ایرفرانس قبل از حرکت ، صندلی کنار من متعلق به آقایی میان سال بود که بقدری قبل از پرواز منقلب و مضطرب بود که نظرم را جلب کرد . با خودم کلنجار می رفتم که این آقا چرا اینقدر بی قرار است . می خواستم از او بپرسم که آیا مشکلی دارد؟ با خودم گفتم این فضولی است. حقیقتا فکرهای زیادی بسرم زد گفتم شاید عصبی است یا دارای مشکل مزاجی است حتی شایدم آدمربا ست. بهرحال ترجیح دادم چشمانم را ببندم و در آن سحر گاه که از روز قبل نخوابیده بودم کمی استراحت کنم. چند دقیقه بعد از آغاز پرواز ناگهان یکی از میهمانداران با اصطراب مرد را صدا می کرد چراکه او با صورت بروی زمین افتاده بود و در اندک زمانی اطراف ما همه در تلاش بودند که او را از حمله قلبی نجات دهند ولی اجل مهلتش نداد.
از آنروز هر بار یاد آن مرد و آن صحنه می افتم برایش فاتحه می خوانم. اگرچه حتی نفهمیدم ملیتش کجایی بود یا اینکه ایرانی بود یا خیر؟
الان در هواپیما از کوالالامپور دارم میرم تهران. تقویم سال قبل را مرور می کردم و دیدم از آن واقعه یکسال می گذرد. دریغ! چقدر فاصله بین حیات و ممات باریک است.
پی نوشت:
Ø هر چقدر تجربه سفرهای قبلی با ایران ایر نا خوشایند بود و منجر به این و این نوشته شد. این پرواز عالی است ، هم اینکه چند دقیقه تاخیر جزیی بیشتر نبود که اهمیتی نداشت و همین که کادر پرواز فوق العاده مودب و وظیفه شناس هستند.
Ø کاش می شد در آسمان هم به اینترنت دسترسی داشت و از همین جا مطالب رو توی وبلاگ پست کرد.

هیچ نظری موجود نیست: